خلاصه : تهیونگ بیشتر از یک سال توی اخرین اتاق برج شرقی قرنطینه بود. جویی به عنوان کاراموز روانپزشکی کلینیک روانی به تهیونگ نزدیک میشه، کسی که به گفته دکترا دارای اختلال پارانوئیده و نمیتونه به کسی اعتماد کنه. اما این تمام قضیه نیست. همه چیز در مورد تهیونگ عجیبه. زمان هایی که بی قرار به ماه خیره میشه، نقاشی هایی که با خون روی دیوار میکشه و رفتار های ضد و نقیضش... کیم تهیونگ واقعا کیه؟! [به من میگن روانی ولی اونا چیزایی که دیدم رو ندیدن.. به من میگن دیوونه ولی اونا هر شب زندگیشونو رو با کابوس و فریاد سر نکردن.. به من میگن شیطان ولی اونا دردی که من حس کردم رو حس نکردن.. آره من روانیم.. اگه معنی روانی بودن اینه که چشماتو رو به حقیقت باز کنی پس من روانیم! من روانی ای بودم که قلبش با تاریکی تسخیر شده بود، کسی که روحشو به شیطان فروخت. و در آخر من فرشته ی سقوط کرده ای بودم که تو بال های پروازش شدی و به آسمون برش گردوندی...] فیک ~ [Psycho] ~ روانی! BTS 'Taehyung' - Twice 'Tzuyu' Story By : Code01🌿