Story cover for Portrait |Jungkook by scribe_nyx
Portrait |Jungkook
  • WpView
    Reads 13,110
  • WpVote
    Votes 1,285
  • WpPart
    Parts 23
  • WpView
    Reads 13,110
  • WpVote
    Votes 1,285
  • WpPart
    Parts 23
Ongoing, First published Sep 23, 2019
بعضی وقتها سختترین ضربههای زندگیمونو از کسایی میخوریم که با تمام وجود عاشقشونیم کسایی که فکر میکنیم تا ابد کنارمون میمونن و هیچ وقت ترکمون نمیکنن اما چی میشه اگه یه روز بیخبر غیبشون بزنه؟ وزمانی که با نبودشون کنار اومدیم یکدفعه سر و کلشون پیدا بشه 
آیا شعله عشقی که به زحمت خاموشش کردیم دوباره روشن میشه؟یا از اون مهم تر آیا اون شخصو میبخشیم؟

ژانر: عاشقانه، جنایی، زندگی روزمره
شخصیت های اصلی: جونگ کوک، نامجون، سوکجین، تهیونگ، ایسول
All Rights Reserved
Sign up to add Portrait |Jungkook to your library and receive updates
or
#878bangtanboys
Content Guidelines
You may also like
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
42 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. وضعیت: پایان یافته name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:1404/8/9 #vkook #Yoonmin #romance
ORPHIC || ☆ جاودانه ی آزاد ☆ by Adrinaaliyari
49 parts Ongoing
🌹ووت و کامنت مابین داستان فراموش نشه🌹 ⛔ هرگونه کپی و تغییر دادن، بازگردانی با یه کاپل دیگه در فیکشنم، اکیدا ممنوع است! ⛔ ♕[ در حال آپ]♕ ♕[ نویسنده: Adrina Aliyari]♕ ♕[ هپی اند ]♕ **** جئون جونگ‌کوک، تتوآریست خشن و مرموز 27 ساله، در شهری دورافتاده، زندگی ساده‌ای داره-تنها، بدون دردسر، تا اینکه کیم تهیونگ، پسری 26 ساله، استیصال‌زده که از مراسم عروسی‌اش فرار کرده، به شکل غیرمنتظره‌ای وارد زندگی‌اش می‌شه. تهیونگ نه تنها ماشینش گم می‌شه، بلکه باید از دختربچه ی 13 ساله‌ای به اسم سون سورا مراقبت کنه-کسی که تا حالا وجودش رو نمی‌دونسته. تحمل مشکلات و حضور تهیونگ برای جونگ‌کوک دشواره؛ مردی که پیچیدگی‌ها رو دوست نداره، مخصوصاً از نوع احساسی‌ش. بااین‌حال، وقتی دردهای گذشته‌ی تهیونگ یکی‌یکی آشکار می‌شن، جونگ‌کوک نمی‌تونه بی‌تفاوت بمونه؛ هم به خاطر تهیونگ، هم به خاطر اون دختر بچه که ناگهان زندگیش رو تغییر داده. رابطه‌اشون مثل یه بالانس ظریف بین خشم و دلسوزی، سکوت و سکوت‌های پرمعنا، امنیت و زخمی عمیق رشد می‌کنه. جونگ‌کوک سنگینی زخم‌ها و این خشونت پنهان رو پشت خودش پنهان می‌کنه-تا وقتی رسیدن تهیونگ به نقطه‌ای از درد، باعث می‌شه همه‌چیز بشکنه.... آینده ی اونها چطور پیش میره؟!... *** کاپل: کوکوی.
You may also like
Slide 1 of 10
My Precious Trust || vkook|| Sezon1 cover
Arranged marriage cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
Blood & bond🩸 cover
A Safe Hug "kookv" cover
𝐅𝐚𝐤𝐞𝐜𝐡𝐚𝐭•𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 cover
ORPHIC || ☆ جاودانه ی آزاد ☆ cover
Claimed تصاحب شده cover
ll KookV ll cover
you're our boy / Vkookmin cover

My Precious Trust || vkook|| Sezon1

75 parts Ongoing

ژانر:(رومنس_معمایی_اسمات🔞) #هپی_اند🫰 ✦ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Vkook, secret, (a little verse) ✧ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾:Dark romance, smut🔞 ✦ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: sarah🦋 جونگکوک پسری از یه خانواده متمول و سختگیر که رویای رفتن به آمریکا رو داره... دست تقدیر اونو با مردی آشنا میکنه که زندگیشو به کلی دچار تغییرات غیرقابل بازگشت میکنه.... " هیچکس جز خودم حق نداره حتی وقتی قبل از مرگت دست و پا میزنی لمست کنه جونگکوک یا اون خون کثیفی که ازت میریزه رو ببینه..." " باشه ولی حق با تو بود تهیونگ آدم حاضره بخاطر بچه اش هرکاری بکنه" +"نگران هرچیزی باش جونگکوک جز من..." +"پدر تو شاید دورترین دشمن من بشه... ولی دشمن های اصلی من همیشه از رگ گردنم به من نزدیک تر بودن... کسایی که خواستن منو زمین بزنن همیشه در نزدیک ترین فاصله ی ممکن به من قرار داشتن یا هم خون ام بودن... یا هم خونه ام.... چنل تلگرام : @taehkook_fiction