Tears Of An Angel ♡.
  • Reads 79,171
  • Votes 15,750
  • Parts 84
  • Reads 79,171
  • Votes 15,750
  • Parts 84
Complete, First published Sep 30, 2019
میتونی صدای گریه بهشت رو بشنوی؟
این اشک های یک فرشته است...
.
من سالهاست
که با عشق پنهان تو
در بهشت خداوند
فرمان برده ام...

~ WangXian FanFic🐇

~ MoDaoZushi🍂
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Tears Of An Angel ♡. to your library and receive updates
or
#2weiwuxian
Content Guidelines
You may also like
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
Last chance🥀آخـرین‌فـرصت cover
don't cry baby   cover
The Stars Of Our Destiny cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
🥀Can you be for me?/میشــه‌بـرای‌مــن‌باشــی؟🥀 cover
قدرت زندگی (bjyx)✔️ cover
♪Wangxian♪♥گرمای آغوشت♥ cover
TENSION🍷(vkook) cover
[DOGGY LIFE !!!] cover
freedom cover

Last chance🥀آخـرین‌فـرصت

29 parts Ongoing

 📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 🥀 ⃟▬▬▭••🅘'🅜 🅢🅞 🅛🅞🅝🅔🅛🅨 ɪ ʜᴀᴠᴇ ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴛᴏ ʜᴇʟᴘ ᴍᴇ تنهاتر از آنم که به دادم برسند ‌. . ! 🥀🥀🥀 نگاه سرد اما غمگینش را به آسمان دوخت جگرش می‌سوخت ، حرف هایی که از مردمان سرزمینش بر مبنای علاقه‌ی آن بی‌همتا و بی‌قراری اش می‌شنید غم را به قلب یخی اش هدیه کرد باران بیرحمانه شلاق ضرباتش را روی صورت یخ‌زده اش فرود می‌آورد گویا فرشتگان نیز از غم او و اطفال قنداقه گریانش به گریه افتاده بودند -یعنی ممکنه آخرین‌فرصت «خودِمَن» باشم؟ صدایش از بغضش لرزید چه کسی فکرش را میکرد ولیعهد سرد سرزمینِ‌رزسرخ روزی این چنین همراه با آسمان بِگِریَد ؟ #S_M_H #ییبو_تاپ #هپی_اند #آمپرگ