His Eyes.
  • Reads 7,929
  • Votes 1,738
  • Parts 8
  • Reads 7,929
  • Votes 1,738
  • Parts 8
Complete, First published Oct 01, 2019
- راستی...امروز یه دست فروش دیدم نزدیک داروخونه! گل میفروخت...میخواستم برات نرگس بخرم اما اون فقط نرگس زرد داشت...گفت فردا حتما برام یک بسته نگه میداره!

کاپل : ویکوک
ژانر : رمنس ، انگست ، روزمره
All Rights Reserved
Sign up to add His Eyes. to your library and receive updates
or
#308love
Content Guidelines
You may also like
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑪𝒊𝒕𝒚 (𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) by Light82
22 parts Ongoing
کاپل: ویکوک، یونمین. ژانر: کلاسیک، رمنس، انگست، اسمات. خلاصه: "تهیـونگ هیچوقـت علاقه‌ای به ادامـه دادن راه پـدرش نداشت. برای اون داشتـن آسایـش نسبـی کافـی بود اما همیشـه همه چیز اونجـوری که ما میخوایـم پیش نمیـره. سرنوشـت تهیـونگ از قبل مشخـص شده بود؛ اون باید راه پـدرش رو ادامه میـداد و وارد آکادمـی نظامـی‌ای میشد که خطـرناک‌ترین مکان به شمار میرفت و حیـن پذیرفتـن خطـر بایـد با اون پسـر سـر و کلـه میزد، جونگ‌کوکـی که به دلایل نامعلـومی از تهیونـگ بیـزار بود." برشی از فیک: "اون بی‌رحمه، حتی میتونم به جرئت بگم بی‌رحم‌ ترین آدمیه که تو کل زندگیم دیدم. اما بیشتر از تمام اینها، اون زیبا و دوست داشتنیه! جوری که وقتی میبینمش چیزی جز اون به چشمم نمیاد. انگار کور میشم و حتی این هم برام دوست داشتنیه. اون یه زیبای بی‌رحمه که شاید هر لحظه توی ذهنش برای کشتنم نقشه‌های بیشتری میکشه اما حتی این هم‌ نمیتونه کاری کنه که دوستش نداشته باشم."
ℂ𝕣𝕒𝕫𝕪 𝕂𝕚𝕞 by ImLuna_moon
43 parts Complete
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] Over thinking:⇘ به حالتی گفته می‌شود که شخص نشخوار فکری دارد و به کم‌اهمیت ترین چیز ها، ساعت ها فکر می‌کند. کیم تهیونگ تقریبا از دبیرستان با این مشکل مواجه شده بود و حالا که ۲۱ سالش بود، دیگه نمیتونست تحملش کنه..همه ی اطرافیانش ازش دوری میکردن و هیچکس برای اون باقی نمونده بود. با این اوصاف به شدت منزوی شده بود و احساس افسردگی می‌کرد. پس چرا باید زنده میموند؟ به چه امیدی؟! شبی که تصمیم به خودکشی گرفت، از اونجایی که کسی از اطرافیانش مشتاق شنیدن حرفهاش نبود، تصمیم گرفت که برای آخرین بار به یک شماره ی ناشناس پیام بده و آخرین حرفهاش یا درواقع نشخوار های ذهنیش رو بگه.. ✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩ ⏤͟͟͞͞✫Name: Crazy Kim [کیمِ دیوانه] ✬Genre:Romance, Fun, Psychological, Fake chat, Fluf ✰Couple: Vkook/Kookv 𖤐Writer: Luna🌙 ◈Start:1400/12/20 ◈End:1401/01/13 ░این فیکشن هیچ ارتباطی به زندگی و شخصیت واقعی آرتیست ها ندارد! همچنین فاقد اسمات است دوست عزیز🦭
𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐬𝐮𝐧𝐝𝐚𝐲 by callmedeesse
24 parts Complete
[complete] یکشنبه روز خوبی برای عاشق شدن نبود. یکشنبه‌ای که ابرهای کدر و بارونی رخسار آسمون رو به آبی‌ترین حالت ممکن کرده بودند؛ روزی که تونستم به لب‌های همیشه خشکت بوسه بزنم و بوی تنم رو روی لباس کهنه‌ات جا بذارم. همون موقع باید میفهمیدم که نحسی روز یکشنبه بود که به دنبال ما افتاد؛ شاید باید تمام یکشنبه‌ها از تقویم پاک میشد تا ما بهم برسیم. ____ جونگکوک از روز اولی که عاشق تهیونگ شده بود میدونست که در برابر اون پسر پولدار و نازپرورده هیچ شانسی نداره، حداقل نه تا وقتی که به عنوان یه کارگر ترحم‌برانگیز و فقیر توی ذهن پسر‌موردعلاقه‌اش بود. اما انگار شانس برای اولین بار با جونگکوک همراه شده بود که تهیونگ برای یک جای خواب بهش محتاج شده بود و راضی به زندگی همراهش توی نیمچه خونه‌ی خرابه‌اش شده بود. البته اگه میتونست اسمش رو شانس بذاره چون فقط یک هفته کافی بود تا بفهمه که پول قدرتمند‌ترین سلاح زمینه و بین دنیای اون دوتا با چیزی به اسم پول دیواری کشیده شده. ____ Name: blue Sunday Main Couple: kookv Genre: Angst romance Social Writer: Déesse
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑪𝒊𝒕𝒚 (𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
پرسه در نیمه شب cover
Cursed Omega / KooKV cover
seven⁷ cover
ℂ𝕣𝕒𝕫𝕪 𝕂𝕚𝕞 cover
𝘍𝘶𝘤𝘬𝘪𝘯𝘨 𝘑𝘬[αυ] cover
drugs. cover
Monalisa | KOOKV cover
𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐬𝐮𝐧𝐝𝐚𝐲 cover
TENSION🍷(vkook) cover

𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑪𝒊𝒕𝒚 (𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌)

22 parts Ongoing

کاپل: ویکوک، یونمین. ژانر: کلاسیک، رمنس، انگست، اسمات. خلاصه: "تهیـونگ هیچوقـت علاقه‌ای به ادامـه دادن راه پـدرش نداشت. برای اون داشتـن آسایـش نسبـی کافـی بود اما همیشـه همه چیز اونجـوری که ما میخوایـم پیش نمیـره. سرنوشـت تهیـونگ از قبل مشخـص شده بود؛ اون باید راه پـدرش رو ادامه میـداد و وارد آکادمـی نظامـی‌ای میشد که خطـرناک‌ترین مکان به شمار میرفت و حیـن پذیرفتـن خطـر بایـد با اون پسـر سـر و کلـه میزد، جونگ‌کوکـی که به دلایل نامعلـومی از تهیونـگ بیـزار بود." برشی از فیک: "اون بی‌رحمه، حتی میتونم به جرئت بگم بی‌رحم‌ ترین آدمیه که تو کل زندگیم دیدم. اما بیشتر از تمام اینها، اون زیبا و دوست داشتنیه! جوری که وقتی میبینمش چیزی جز اون به چشمم نمیاد. انگار کور میشم و حتی این هم برام دوست داشتنیه. اون یه زیبای بی‌رحمه که شاید هر لحظه توی ذهنش برای کشتنم نقشه‌های بیشتری میکشه اما حتی این هم‌ نمیتونه کاری کنه که دوستش نداشته باشم."