من سقوط كرده بودم،ته چاهِ نااميدي
نعره ي عريون مرگو تو تو اون دره شنيدي
تنِ من به جاي دره توي اغوشِ تو افتاد
اشكِ حسرتت چكيدو پلك بسته مو تكون داد
من ميخوام مال تو باشم،توي خواب تو بمونم
چي تو چشماي تو ديدم؟نميدونم..نميدونم
"ادلاید"دختر خاکی ومهربونی که حتی معنی غرور رو نمیدونه زندگی براش چیزهایی رقم میزنه.
زندگی ادلاید رو از عرشش زیرسایه مرد مغروری میکشه که همه چیزش غرورشه.
این سایه غرور ممکنه باعث بدبختی وننگ ادلاید بشه ویا ممکنه باعث خوشبختی وسعادتش بشه.