Drifted apart
  • Reads 494,626
  • Votes 65,045
  • Parts 48
  • Reads 494,626
  • Votes 65,045
  • Parts 48
Complete, First published Oct 18, 2019
Mature
- قرارمون این بود که با کمک هم ذره ذره این مانع رو از سر راه برداریم.قدم به قدم. من ازت خسته نمیشم. ولی اگه یه روزی شدم، تو منو برگردون به اون جایی که بهش تعلق دارم...توی آغوش خودت.
ته! میدونی چی منو اذیت میکنه؟ 
اینکه هرباری که بهت نزدیک میشم، میترسم باعث آزارت بشم.ولی اگه تو احساسات اون لحظه ات رو باهام درمیون بذاری، به هردومون کمک میکنی. 
پس هیچوقت چیزی رو از من مخفی نکن.


کاپل : ویکوک/ کوکوی
ژانر: رمنس / درام/ زندگی روزمره / اسمات
All Rights Reserved
Sign up to add Drifted apart to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵛᵏᵒᵒᵏ ᵛᵉʳ by yelital
55 parts Complete Mature
𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببنده... پیوندی که نمی‌دونست سرنوشتش رو‌ چطور تغییر خواهد داد! ___________________________________________________ - از من می‌خوای که رازت رو نگه‌ دارم؟ باشه، من ماهیت اصلیت رو به کسی لو نمی‌دم‌. - باید... باید بهم تضمین بدی! - پس بیا یه قرار داد ببندیم. - قرارداد؟ چی به من می‌رسه؟ - اینکه تا نود و نه روز رازت رو نگه می‌دارم؟ - در عوض ازم چی می‌خوای؟ - خودتو، خودتو بهم بده دالیا! ___________________________________________________ - گلی ظریف مثل تو، نباید به تنهایی توی سرزمین مردگان قدم بذاره، نمی‌ترسی که با یک اشاره، پژمرده‌ت کنم؟
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
25 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
Atonement / تاوان by Dreamer_A7
34 parts Complete
تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ درام /کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) امگاورس / امپرگ ( اسمات ) یکی لابه لای تیره ترین روز ها ، چشم انداز قلب و ذهنش آینده ای روشنه ... یکی لابه لای آسوده ترین روز ها ، قلب و ذهنش غرق در ناچاری گذشتشه ... گذشته و آینده ای که در نقطه ای ناچارا به هم می رسن ، و اون نقطه سر آغاز حکایت تازه ایست داستان یک امگا و آلفا در روز های بعد از جنگ جهانی دوم جونگکوک امگایی با اراده ای ستودنی ، امگایی که یاد گرفته برای عبور از سنگ های برنده و تیره ی مسیر زندگیش چطور کفش های آهنین به پا کنه .... و کیم تهیونگ ، آلفایی خوش شانس که زندگی هر اونچه که یک مخلوق برای خوشبختی نیاز داره بهش بخشیده ، اما اگه ازش بخوان زندگی رو تو یک کلمه توصیف کنه ؛ پاسخ اون خواهد بود ؛ « خشم » حقیقتی که زیگموند فروید گفت ؛ « افسردگی از جنس غم نیست افسردگی از جنس خشمه » و به راستی بدترین خشم ها ، خشم نسبت به خود هست ! این داستان از هر اونچه که فکرشو بکنی متفاوت تر خواهد بود ! کافیه چند پارت همراهم باشی دوست عزیزم 🌻
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑪𝒊𝒕𝒚 (𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) by Light82
22 parts Ongoing
کاپل: ویکوک، یونمین. ژانر: کلاسیک، رمنس، انگست، اسمات. خلاصه: "تهیـونگ هیچوقـت علاقه‌ای به ادامـه دادن راه پـدرش نداشت. برای اون داشتـن آسایـش نسبـی کافـی بود اما همیشـه همه چیز اونجـوری که ما میخوایـم پیش نمیـره. سرنوشـت تهیـونگ از قبل مشخـص شده بود؛ اون باید راه پـدرش رو ادامه میـداد و وارد آکادمـی نظامـی‌ای میشد که خطـرناک‌ترین مکان به شمار میرفت و حیـن پذیرفتـن خطـر بایـد با اون پسـر سـر و کلـه میزد، جونگ‌کوکـی که به دلایل نامعلـومی از تهیونـگ بیـزار بود." برشی از فیک: "اون بی‌رحمه، حتی میتونم به جرئت بگم بی‌رحم‌ ترین آدمیه که تو کل زندگیم دیدم. اما بیشتر از تمام اینها، اون زیبا و دوست داشتنیه! جوری که وقتی میبینمش چیزی جز اون به چشمم نمیاد. انگار کور میشم و حتی این هم برام دوست داشتنیه. اون یه زیبای بی‌رحمه که شاید هر لحظه توی ذهنش برای کشتنم نقشه‌های بیشتری میکشه اما حتی این هم‌ نمیتونه کاری کنه که دوستش نداشته باشم."
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
24 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــ -میتونی بکشیش.. دیگه برام اهمیتی نداره پدر.. من هیچوقت به دست و پات نمیوفتم بخاطر کسی که هیچوقت دوستش نداشتم! ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
ANAEL | VKOOK by thejulydream
29 parts Ongoing
𓏲،🗒️Story Description : بین هیاهوی غمی که میون زندگی کیم تهیونگ جریان داشت، به جا آوردن رسم عاشقی مقابل کافه‌چی جوانی که قلب زیبا و مزین به پاکی خودش رو به وجود سیاه شده‌ی مرد هدیه کرده بود؛ درست شبیه به دست نیافتنی‌ترین آرزوی ممکن به نظر می‌رسید. مرد سیاه‌پوش لئونارد که گاهاً برای وصف آتش خانمان‌سوزی به نام عشق دست به قلم می‌برد؛ چنان دیوانه‌وار به پسر زیبایی که پشت پیشخوان «کافه آنائل» می‌ایستاد و شیرینی لبخندهاش رو به نگاه خسته‌ی تهیونگ می‌بخشید دل باخته بود که برای هر یک ثانیه دیدن جونگ‌کوک، بارها مقابل خالق این پسر بی‌نقص، سر به تعظیم فرود می‌آورد. - 𓏲➸ Part Of The Story : _ شبیه همیشه نیستی، انقدر نوشیدی که کلماتت رو بدون هیچ ترسی به زبون میاری. _ تو چی پسرم؟ از اینکه انقدر عمیق به چشم‌های آدم مستی زل زدی که بی‌پرواتر از همیشه لمست می‌کنه نمی‌ترسی؟ _ من هیچ‌وقت از تو نمی‌ترسم تهیونگ! - ᭝ Main Couple ➸ VKook ᭝ Sub Couple ➸ Secret ᭝ Genre ➸ Romance, Drama, Mystery, Angst, Smut ᭝ Age Category ➸ NC +18 ᭝ Writer ➸ Roya ᭝ Writer id ➸ Telegram [TheJulyDream] Instagram [TheJulyDream_] ᭝ UP⏱ ➸ Once every two weeks
You may also like
Slide 1 of 19
𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵛᵏᵒᵒᵏ ᵛᵉʳ cover
The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full) cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
Atonement / تاوان cover
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️ cover
PURE║VKOOK cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
𝑊𝒉𝑜 𝑤𝑎𝑠 𝑡𝒉𝑖𝑛𝑘𝑖𝑛𝑔? cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
STUPID ONE║KOOKV cover
dark webⱽᵏᵒᵒᵏ cover
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑪𝒊𝒕𝒚 (𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
𝐀𝐭 𝐥𝐞𝐚𝐬𝐭 𝐭𝐰𝐨 𝐬𝐚𝐝 𝐰𝐡𝐚𝐥𝐞𝐬 (𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤) cover
Belong to Alpha || متعلق به آلفا cover
LIFE || VKOOK  cover
MY HUMAN cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
ANAEL | VKOOK cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover

𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵛᵏᵒᵒᵏ ᵛᵉʳ

55 parts Complete Mature

𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببنده... پیوندی که نمی‌دونست سرنوشتش رو‌ چطور تغییر خواهد داد! ___________________________________________________ - از من می‌خوای که رازت رو نگه‌ دارم؟ باشه، من ماهیت اصلیت رو به کسی لو نمی‌دم‌. - باید... باید بهم تضمین بدی! - پس بیا یه قرار داد ببندیم. - قرارداد؟ چی به من می‌رسه؟ - اینکه تا نود و نه روز رازت رو نگه می‌دارم؟ - در عوض ازم چی می‌خوای؟ - خودتو، خودتو بهم بده دالیا! ___________________________________________________ - گلی ظریف مثل تو، نباید به تنهایی توی سرزمین مردگان قدم بذاره، نمی‌ترسی که با یک اشاره، پژمرده‌ت کنم؟