هیچ چیز قوی تر از عشق برادری آتکینسون ها نبود و این چیزی است که هر کسی در زندگی دنبالش است این دوست داشتن خالصانه در دوستی های صمیمی شأن هم گسترش یافت به شکلی آن پنج تا پسر نوجوان برادرانی جدایی ناپذیر بودند.حتی بعد از ازدواج و بچه دار شدن ارتباط آنها از قبل هم صمیمی تر شد...... آتکینسون ، جانسون ، ادواردز و آرم استرانگ در برابر دنیا...تا اینکه متیو اتکینسون و زن و بچهاش به شکل وحشتناکی به قتل رسیدند و خانه ی آنها آتش زده شدن طوری که هیچ اثری جز خاکستر از آنها نماند و اینجا بود که دعوا ها سر گرفت جان اتکینسون که از مرگ برادرش خشمگین و عاجز شده بود انگشت اتهام را به سمت مارک ادواردز برد و گفت باید تاوان مرگ برادرش را بدهد، ادواردز اتهام را رد کرد . دعوا های سنگینی بین ۴خانواده شد و ادواردز خشمگین با بقیه قطع ارتباط کرد .عشق ، نفرت ،ترس،تنهایی،عصبانیت شخصیت های ما را دربر گرفته ولی واقعیت این است که هیچ کس نمیداند که دقیقاً چه بلایی سر اتکینسون ها آمده........