نام داستان :عشق ممنوعه💜
ژانر:drama/romantic/angest
کاپل:minv
نویسنده:لیلا🔮
جیمین با شنیدن دوباره اسم ته اشکاش سرازیر شد و روی زانوهاش نشست.
"میگه تهیونگ رفته،
اون گفت ولی من میدونم دروغ گفته
اون جایی نمیره،
ما به هم قول دادیم."
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️)
کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد .
اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار ....
*******
"میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن"
دست زیر گلوم گذاشت
"تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش"
مسخ شدم
" یعنی چی ؟!"
گلومو کمی فشار داد
" یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه"
خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم
اتاقو ترک کرد .
***
روند اپ : نامنظم ⭕️
فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه.
Happy end ❗️
Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst،
drama
Couple: vkook ،.......
Setayesh*
❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره
ولی ممنون که انتخوابش کردی