داستان زيام و زويي و لرري و تري سام داره لطفا زير ١٧ سال نخونه ممنون لیام- اون خیلی مسته.... فک نکنم بتونه به ما سرویس بده زین از کنار پنجره به پسر نگاهی انداخت و با لبخند شیطانی جواب پارتنرشو داد. زین- اون خوشگله.. و گی گفته ما منتظر میشیم تا اون به ما سرویس بده؟ لیام شروع کرد به بوسیدن صورت پسر اول از چشماش شروع کرد و متوجه شد پسر اروم چشماشو باز کرد چشمای ابی درشتش با دیدن مرد درشت تر شد با متوجه شدن دستای و دهن بستش شروع کرد به تقلا کرد. لیام- اوه دیر راه برگشتی نیست.All Rights Reserved