-"واقعا فکر میکنی تو دنیایی که آدما به خاطر هزار وون سر هم دیگرو میبُرن من یه هیولا حساب میشم؟" پسر مو نقره ای که صورتش حتی زیر نور زرد رنگ مصنوعی، عاری از زندگی به نظر می اومد یه قدم به جلو برداشت. اثر لبخند به طور کامل از روی چهره ش محو شده بود و چشماش کمی خیس به نظر می رسیدند؛ انگار برای تأیید شدن التماس می کردند. Jikook/kookmin vampire au fanfiction