it's time to turn old and old thoughts into new and positive ones.
  • Reads 469
  • Votes 79
  • Parts 3
  • Reads 469
  • Votes 79
  • Parts 3
Ongoing, First published Jan 04, 2020
خب همينطور که از اسم بوک معلومه.
اینجا قراره افکار پوسیده و قدیمی و دور بریزیم و جاشون افکار جدید و مثبت بزاریم🧠
و با دیدی بهتر به زندگی و جهان و اطرافمون نگاه 
کنیم 🌍👁️
قراره یاد بگیرم که خودمون و دوست داشته باشیم💌
قراره یاد بگیرم انتقاد پذیر باشیم☯️
قراره  رو اعتماد بنفسمون کار کنیم💯
اینجا هرکی و با هرویژگی آزاده و حق نظر دادن داره🗽
من اومدم همه بوکای فانتزی و تو یه بوک زدم🌠

اینجا قراره اطلاعات بدست بیاریم و کتاب معرفی کنیم و رواشناسی، گپ بزنیم وموزیک و.. 
🎵🔊🎧🎵🎶
 اگه پادشاهم باشین اینجا یه فرد معمولی به حساب میاین👸=🤴=🙎🤵

اینجا همه باهم دوستن همه باهم یکین و چیزی به اسم جمله های کلیشه ی افکار پوسیده بعضی افراد وجود نداره🤝❣️💞

قراره باهم درباره کلی موضوع حرف بزنیم شعر بگیم جمله و...🦕🐙🥀🐟
ولی قرار نیست کسی یا چیزیو و زیر سوال ببریم فقط نظرمون و میدیم🚫⛔

🎈🎊قراره باهم به فراز رویاهامون سفر کنیم بدون ترسی ازقضاوت شدن🦄✨🎇🎆

💜💙💚💚💛🧡❤️💓💞🖤💖💗
All Rights Reserved
Sign up to add it's time to turn old and old thoughts into new and positive ones. to your library and receive updates
or
#81girl
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
32 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
You may also like
Slide 1 of 10
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
پرسه در نیمه شب cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 �𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
Fake Chats KV cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
sweet compulsion cover
Love me again cover
🔥under the skin of the city🔥 cover
𝐎𝐚𝐬𝐢𝐬 𓃭 cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover

Before you (I thought I had it all) | Kookv

27 parts Ongoing

جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانو هاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیز ها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: Kookv. Genre: Romance, daily life, smut. Translator: Asal. Author: Es_and_Em.