Story cover for ⸙ ͎Red moon love story by Easter_lily
⸙ ͎Red moon love story
  • WpView
    Reads 1,026
  • WpVote
    Votes 168
  • WpPart
    Parts 2
  • WpView
    Reads 1,026
  • WpVote
    Votes 168
  • WpPart
    Parts 2
Complete, First published Jan 10, 2020
♧ کاپل: چانبک، کایسو
♧ ژانر : جنایی، اسمات، انگست
♧ نویسنده: Easter_lily 

♧خلاصه ی فصل اول:
_یه سلبریتی تو بار رد مون؟ چطور ممکنه مگه اینکه از شهرتش سیر شده باشه.
 مگه نمی دونه اونجا بزرگ ترین هرزه خونه ی گانگنامه؟
+می گن رئیس بار اغفالش کرده تا ازش پول به جیب بزنه. اسمش چی بود؟
یچیزی شبیه...بیون؟ بیون بکهیون!


( با تشکر از @ChanBarks6104 برای قسمتای اسمات)
( آپلود شده در مجله ی چهارمین سالگرد اکسو پرفیک)
⚠️این فیکشن بدلیل داشتن محتوای قتل و خودکشی و غیره دارای رده ی سنی می باشد در صورت داشتن روحیه حساس با آگاهی وارد شوید وگرنه از انتخاب داستان خود داری کنید🚫
$__________________

♧خلاصه ی فصل دوم:

دو کیونگسو کسی که به سردی معروفه رئیس بار رد مون می شه.
کسی تا حالا لبخندای اونو ندیده بعضی ها فکر می کنن اون فقط از درون مرده و درست هم می گن. کی می خواد تو این دنیای بی رحم زنده بمونه؟
_چرا اینجور فکر می کنم؟
پسر پوزخندی زد و انعکاس نور داخل عینک دودی رنگش چشم خبرنگار رو زد.
_چون اگه زنده بمونی مجبوری بار ها و بار ها بمیری.
"من فقط ادای مرده ها رو درمیارم"
All Rights Reserved
Sign up to add ⸙ ͎Red moon love story to your library and receive updates
or
#38kyungsoo
Content Guidelines
You may also like
𝓡𝓮𝓿𝓲𝓿𝓪𝓵 𝓸𝓯 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓽𝓪𝓽𝓲𝓬 𝓭𝓪𝓻𝓴 by itsthebanshee
51 parts Complete
«بکهیون تبعید شده ای هست که با زخم بال های قطع شده اش دست و پنجه نرم میکنه ، زخمی که میتونه اون رو بکشه. قصه ؛ قصه یک نفرینه ، نفرینی به اسم بکهیون ، کسی که زخمی روی شونه هاش هست ، تقدیر روی اون نمک میریزه و اون پیچ و تاب میخوره و بقیه فکر میکنن که میرقصه ، در حالی که هرکسی با هیولایی در زندگی خودش میجنگه، بکهیون در اون جنگ به همون هیولا تبدیل شده.» برشی از داستان ✍🏻: دست هاشو از بازو به شونه و درنهایت به زخم ها رسوند که شبیه گوشت مرده و فاسدی اون پشت خودنمایی میکردن ؛ انگشت هاشو روی زخمهای نیمه لخته شده کشید و درد رو بیشتر کرد، از ته قلب از اون زخم متنفر بود اما هیچ وقت نفهمید با هربار فشار دادن انگشت هاش توی اون زخم های کهنه به چی میرسه در حالی هر روز اون زخم یاداور این بود که اون همه مردگان بود ... دور افتاده از حال و اینده و محبوس گذشته ... برای همه ابلیس شد اما ، خودش فاوست کسی دیگر بود ... دنیا کی برای او عادلانه به پایان میرسید ؟ ⋄✺━━━━━━━━━━━━━━━━━ ✺⋄ ╔𝐑𝐞𝐯𝐢𝐯𝐚𝐥 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐭𝐚𝐭𝐢𝐜 𝐝𝐚𝐫𝐤‌ ☯︎ ║ name: تجدید سیاه ساکن ༒ ║ Genre:رومنس/ فانتزی_گاتیک/‌ انگست༒ ║ Couple: چانبک ༒ ║ 1398-1400 ➥ ❨ 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝 ❩
mind of mine [zarry] by ellannosaurus
13 parts Complete
+ اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دیدم با تعجب نگاهم کرد.به چشماش نگاه میکردم و سعی میکردم رنگشو تو اون تاریکی به یاد بیارم... + چی؟!چه چیزی میتونه قشنگ تر از این باشه؟! چند لحظه سکوت کردم... - این صحنه زیبا ترین چیزی نیست که دیدم،چون از بین میره...چون فقط چند دقیقه توی روز میتونی داشته باشیش...چون شیش ماهه سال،این صحنه رو به خاطر بارون یا برف و ابر از دست میدی.....پس این زیبا ترین نیست...ولی چشمای تو زیبا ترین ترکیبه رنگیه که من تا حالا دیدم...رگه های سبز یشمی ای که از بین یاقوته چشمات رد شده....همراهه اون رگه های سبز-ابی ای که دور تا دوره مردمکتو احاطه کردن.........اینا زیبا ترین چیزایین که من دیدم هری.... ******* وقتی بیدار شی و خودتو تو بدن کس دیگه پیدا کنی چیکار میکنی؟ مطمئنا یه دلیل خاص داره،نه؟ وگرنه چرا باید روحت با روح کس دیگه جا به جا بشه؟! ولی اون دلیل چیه؟؟؟ zarry stylik au Book 4 [ completed ]
You may also like
Slide 1 of 10
Sunken (Ziam) cover
Coffee  cover
𝓡𝓮𝓿𝓲𝓿𝓪𝓵 𝓸𝓯 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓽𝓪𝓽𝓲𝓬 𝓭𝓪𝓻𝓴 cover
Social Friend/دوست اجتماعی cover
His To Ruin | KookV cover
Heart of fire | ChanBaek cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
Kookv | رد نیش  cover
mind of mine [zarry] cover
fake chat||KOOKV cover

Sunken (Ziam)

40 parts Complete

تا حالا به این فکر کردید که شما تو چه چیزی غرق شدید؟ تو عشق؟ تو تنهایی؟ تو پول؟ تو تاریکی؟ تو شهرت؟ شاید هر کدوم از شما تو یکی از این ها غرق شده باشید... اما من... تو اکثر این ها غرق شدم... وقتی تو تاریک ترین روز های زندگیم بودم... وقتی همه امیدم رو برای زنده موندن و زندگی کردن از دست داده بودم... وقتی اصلا انتظارش رو نداشتم... جوری تو عشق غرق شدم که نه خودم و نه هیچکس دیگه ای نمی‌تونست نجاتم بده... این داستان داستان منه... پسری که تو اوج بدبختی و ناامیدی با غرق شدن تو عشق نجات پیدا کرد...‌ And they're so sunken in love