+هی ریچی! اینجا رو ببین! فوق العاده نیست؟! - بنظرم بیشتر عجیبه.. + یالا ریچ ترسو نباش. دست منو بگیر، ما بلاخره فرار کردیم... -اره ولی... نذاشت حرفمو تموم کنم... محکم بغلم کرد... توی چشمای قهوه ایش خیره شدم. چطور اون همه ستاره رو توی چشماش نگه میداشت؟! با خنده ازم دور شد و همونطور ک دور تر میشد داد زد: بیا برای همیشه باهم زندگی کنیم... دوستت دارم ریچی...