جیمین پسری که از زندگی بریده و جونگکوک خواننده ای که بی اعتمادی آدما رو ازش دور کرده و وقتی سرنوشت اونها رو تو یه مسیر میندازه همه چیز عوض میشه
💙کوکمین💛
"مولن روژ"
نویسنده: "پانیکا"
ژانر: "جنایی،رمنس،انگست،اکشن،اسمات"
کاپل: "کوکمین/جیکوک،سپ،ناممین،نامجین، چانبک"
~•~•~•~•~•~•~•~•
با آرامش شمع مشکی رنگ رو روی سکو گذاشت:
_از کدوم خدا حرف میزنی پدر؟ وجود خدا توی زندگی من حتی یک لحظه ام حس نمیشه!
کشیش به آرومی لب باز کرد:
_خدا برای هر کسی به اندازه ای وجود داره که اون شخص بهش ایمان داره، این یه رابطه دوطرفه است!
جیمین پوزخند بی صدایی زد، گردنبند صلیبش رو لمس کرد و با کنایه گفت:
_پس خدا پارتنر خوبی نیست!
بعد از مدتی سکوت حرکت تثلیث رو انجام داد:
_به نام پدر، پسر و روح القدس
کف دست هاشو جلوی سینه اش بهم چسبوند و نرم زمزمه کرد:
_به مردانی که امشب جونشون رو از دست دادن آرامش ببخش...
مکثی کرد و با پوزخند ادامه داد:
_پارتنر مغرور من!
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
وضعیت: پایان یافته