in my life
  • Reads 145,297
  • Votes 15,540
  • Parts 40
  • Reads 145,297
  • Votes 15,540
  • Parts 40
Complete, First published Feb 05, 2020
"توجه توجه"
این فیک در حال ادیته پس لطفا زمانی که ادیتش کامل شد بخونیدش


Completed 

هیچ وقت فکرشو نمیکردم..هیچوقت فکرشو نمیکردم که عاشق بشم لااقل نه بعد یون هی..ولی شدم!عاشق شدم!ولی نه عاشق هر کسی...
All Rights Reserved
Sign up to add in my life to your library and receive updates
or
#219fanfiction
Content Guidelines
You may also like
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
Me And You || VKook🎢 by LeeHhanaa
19 parts Complete
[جونگ کوک و تهیونگ توی بزرگ ترین شهر بازی سئول کار میکنند.] _جونگ کوک فروشنده در فروشگاه شهربازی. _تهیونگ بلیط فروش شهربازی. - جونگ کوک برای کار به پایتخت کشورشان می آید و در خونه ای که یادگاری پدرش است زندگی میکند . مرور زمان باعث میشود دیگه همکار نباشند بلکه... 🎗قسمتی از فیک: تهیونگ دستاشو آروم روی چشم جونگ کوک گذاشته بود و اونو به اتاقشون هدایت میکرد. تهیونگ ایستاد. جونگ کوک: میتونم حالا ببینم؟ تهیونگ:آره بیبی. جونگ کوک آروم دستاشو رو دستاس تهیونگ گذاشت و پایین آورد و همون بین یه بوسه روش نشوند. جونگکوک حیرت زده به صحنه مقابلش نگاه میکرد. یک تابلوی نقاشی بزرگ بالای تختشون که عکسی از خودشون بود. جونگکوک که میدونست این نقاشی رو تهیونگ کشیده پرید توی بغل همسرش و همه جاش رو بوس میکرد. جونگکوک:وای این عالیه (بوس) خیلی(بوس)عالیه . تهیونگ:نه به اندازه ی خونه ای که باهم طراحیش کردیم و ساختیم. ژانر:درام|رمنس|اسمات|کمدی~ کاپل:ویکوک_یونمین~ آپ:کامل شده🎡 نویسنده:🌙ʟεε_нαпα ∙͜•ٖ
You may also like
Slide 1 of 10
seven⁷/متوقف شده  cover
SugarBoys cover
𝙸𝙽𝙷𝙴𝚁𝙸𝚃𝙾𝚁𝚂 cover
🔥 WrongChoice WrongPerson 🔥 cover
𝙋𝙧𝙚𝙙𝙞𝙘𝙩𝙤𝙧 [𝙑𝙆𝙊𝙊𝙆] cover
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 cover
'⋆『Narrator, Am I Joke To You?!』 cover
𝙎𝙪𝙥𝙚𝙧 𝙨𝙩𝙖𝙧 ᵏᵒᵒᵏᵛ cover
Emerald blue eyes cover
Me And You || VKook🎢 cover

seven⁷/متوقف شده

29 parts Ongoing

کاپل : سون سام ژانر: امگاورس / امپرگ / اسمات / روزمره