توی دنیایی که تولد هجده سالگی هر فرد برابر میشد با مشخص شدن موقعیتش در چارت امگاورس و دیدن رویای فردی که میتونست عشق واقعی رو بهش هدیه بده ؛بکهیون بدون اینکه حتی فکرش رو هم بکنه به چیزی تبدیل شد که فقط یک درصد جمعیت جهان رو تشکیل میدادن.
بدبختانه تر از مورد قبلی رویایی بود که در شب تولدش پشت پلکهاش نمایش داده شد ... تصویر واضحی از دوست چندین سالش ، پارک چانیول!⭑ุ ˖🧁
قسمتی از داستان☁️🍧
_برای عذرخواهی کلی برات سوجو میخرم قایمکی بریم تراس اتاقت بخوریم...حتی میتونیم ددپول ببینیم!
با دیدن این پیام از بکهیون لبخند کجی روی لبش نشست و سری به نشونه تاسف تکون داد.
+ترجیح میدم مرد آهنی ببینیم.
پیامش سریع دوتا تیک خورد و بعد ویس ده ثانیه ای براش فرستاده شد.
یه تای ابروش رو بالا فرستاد و بازش کرد....بکهیون یه تیکه کوتاه از آهنگ فیلم رو خونده بود!
_you'r my Iron man and I love you 3000 baby.
_________________________________________
𝘕𝘢𝘮𝘦 : 𝘊𝘶𝘱𝘤𝘢𝘬𝘦 𝘗𝘳𝘰𝘮𝘪𝘴𝘦🧁
𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘊𝘩𝘢𝘯𝘣𝘦𝘢𝘬, Rose𝘭𝘪𝘴𝘢
𝘎𝘦𝘯𝘦𝘳: 𝘰𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴𝘦, 𝘚𝘔𝘜𝘛, 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦🐺🍬
𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝘔𝘢𝘺𝘢^^
روزهای آپ: پنجشنبه ها☕
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ?
ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست
(همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه !
🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند....
آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی !
چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟
و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش !
****
_ ازت متنفرم...
_ همچنین!
و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد....
******
قلبی که هیچ وقت نمیتپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود !
_بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... !
لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم !
******
سوال اینجاست....
ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟
******
قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه !
قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده !
قسمت سوم : .....؟
[توی این فیک همه چیز میدرخشه! ]
نویسنده : هانا