کف پوش های خونه صدای مسخره ای می داد ، انگار یه بچه گربه ی کوچیک در حال مردن بود! وقتی هوای اطرافشو تنفس کرد شش هاش با بوی ویکسی و ودکا مخلوط شد و باورکردنی نبود که درست بعد از سه سال اینجا هنوز بوی اخرین بار رو میده اخر رویای اون..(HIS) اخر رویای اون... (HER) کتونی های مشگی رنگش با رنگ قهوه ای سوخته و خاک خورده ی کف پوش ها ترکیبی غمگین ساخته بود و وقتی اون به در اشنایی که با گل های رز پشونده شده بود رسید نفس عمیقی کشید... خیلی عمیق تر از هر نفس دیگری دستگیره رو چرخوند..
7 parts