The Story Boy: Touches
  • Reads 27,288
  • Votes 5,735
  • Parts 10
  • Reads 27,288
  • Votes 5,735
  • Parts 10
Complete, First published Feb 28, 2020
Mature
Completed ✅

فصل دوم: لمس ها

كاپل ها: بكيول، سكاي

ژانر: فلاف، عاشقانه، اسمات

خلاصه: با ورود بكهيون به زندگي چانيول، اون دچار يه سردرگمي عميق نسبت به روابطش شده. 
بكهيون بالاخره بعد از مدت ها ميتونه بنويسه و روحيه خوبي داره و يه جوراي دلش ميخواد بيشتر با چانيول باشه ولي اون مدام ازش فرار ميكنه. 
جونگين و سهون از هم جدا شدن و جونگين فعلا پيش چانيول زندگي ميكنه و تصميم گرفته كه خود واقعيشو پيدا كنه. به نظر خودش اوضاع اونقدرام بد نيست تا اينكه متوجه ميشه يه مرد خيلي جذاب تو زندگي سهونه... 

اين فصل درباره ي لمس روح هاست.
All Rights Reserved
Sign up to add The Story Boy: Touches to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
[The Curse Of Immortality] by ArxshxStylinson
3 parts Ongoing
The Curse Of Immortality|نفرین جاودانگی خلاصه: سال‌های سال دو امپراطوری به نام والیا و آرکادیا در همسایگی هم وجود داشتن اما مردم والیا از وجود امپراطوری دیگه کاملا بی‌خبر بودند‌. چون آرکادیا توسط جادوی سیاه از دید انسان‌ها مخفی شده بود. آرکادیا رازی بزرگ داشت که بالاخره روزی با وارد شدن متجاوزی از خاک والیا به سرزمینش برای دیگران فاش شد، مردم آرکادیا جاودان بودند و هرگز نمی‌مردند! متجاوزی که از والیا وارد ارکادیا شده بود تاج‌گذاری شاهزاده جونگین رو خراب کرد و به واسطه‌‌ی این اتفاق جنگی بزرگ بین دو امپراطوری جاودان و غیرجاودان آغاز شد. اما آیا این جنگ بیهوده نبود؟ آیا جاودانه‌ها همیشه برنده نمی‌شدند؟ شاهزاده جونگین داشت چیزی رو از مردم پنهان می‌کرد، آن هم اینکه جاودانگی ساکنین آرکادیا در خطر بود و جونگین مجبور بود با والیا متحد بشه تا به این جنگ رو هر چه سریع‌تر پایان بده. ژانر فیک: فانتزی، تاریخی، تخیلی کاپل‌های اصلی: کایسو چانبک، هونهو کاپل فرعی: سکای
PLAY WITH ME by f_frank
7 parts Ongoing
𝙲𝙾𝚄𝙿𝙻𝙴: 𝙺𝚁𝙸𝚂𝙷𝙾 𝚂𝚄𝙱-𝙲𝙾𝚄𝙿𝙻𝙴: 𝙲𝙷𝙰𝙽𝙱𝙴𝙰𝙺 - 𝚂𝙴𝙺𝙰𝙸 𝙶𝙴𝙽𝚁𝙴: 𝚁𝙾𝙼𝙰𝙽𝙲𝙴 - 𝚂𝙼𝚄𝚃 - 𝙰𝙽𝙶𝚂𝚃 - 𝙴𝙼𝙿𝚁𝙶 - 𝙰𝙲𝚃𝙸𝙾𝙽 ___________________________________________________ نتونست خودشو کنترل کنه و جلوی خودشو بگیره و حالا...همه این اتفاقات، کارمای اون روزه؟! اره؟! اما اون فقط یه مجرم لعنت شده بود، تمام اون اتفاقات حقش بود... حتی خودشم از این حرفش مطمئن نبود! شاید فقط باید می‌کشمتمش چون اون داره ذره ذره منو میکشه کریس وو فرمانده نیروهای ویژه پلیس، فردی سختگیر ثابت قدم تو تمام تصمیماتشه و همیشه بهترین عکس‌العمل رو نسبت به اتفاقات داره. حالا چی میشه اگه تو یکی از آخرین عملیاتاش وقتی با سوهو رئیس گارد امنیتی یه باند خلافکار که کارش قاچاق مواد و انسانه رو به رو میشه یه تصمیم "شاید" اشتباه بگیره که کل زندگیشو تغییر بده؟! اما اون فقط قصد داشت انتقام معشوقشو از اون بگیره... از فردی که ناخواسته به اشتباه روش دست گذاشته بود!
⌊ 🦉 Abditory 🦉⌉ by TheRealUniqueY
15 parts Ongoing
از سر گیری آپ، بعد از اتمام انیگما.🥀 جونیور، اشراف‌زاده‌ی دورگه‌ی ایتالیایی_کره‌ای درگیر پرونده‌ی قتل دختری جوان تو پشت صحنه‌ی سالن اپرا میشه و طی این جریان به بیون بکهیون خواننده‌ی اپرای آسیایی تبار برمیخوره. پسر خوش‌چهره و خودپسندی که تو ترقوه‌های سفیدش میشد دریا رو جا داد و لای موجِ موهای بلندش غرق شد. زمانی که جلوی شومینه‌ می‌نشست و پوست زبر مار رو زیر انگشت‌های باریک و بلندش نوازش می‌کرد مرموزتر از همیشه به نظر می‌رسید و باعث میشد جونیور ریچی به دلیلی که به خاطرش پا تو این خونه‌ گذاشته شک کنه. ━━━━━━ اوه سهون شعبده‌باز ماهریه که بعد از تلاش بسیار موفق میشه امتیاز اجرا تو بزرگ‌ترین سالن فلورانس رو کسب کنه ولی شب اول اجرا، درست زمانی که با دستیار 17 ساله‌اش لوهان بحث می‌کرد قتلی تو پشت صحنه رخ میده و سهون نمیتونه به آرزوی اجرا تو سالن محبوبش برسه‌. لحظه‌ای که حس می‌کرد اوضاع از این نمیتونه بدتر باشه به دست‌های خودش و دستیارش دستبند میزنن و به اتهام همکاری در قتل می‌برنش. 《🔱𝐀𝐛𝐝𝐢𝐭𝐨𝐫𝐲 🔱》 ⚜𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦s: Chanbaek Sekai/Hunhan ⚜𝘎𝘦𝘯𝘳e: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 ~ dram ~ Mysterious~Smut
TENSION🍷(vkook) by seta8603
34 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ by zhra_m
6 parts Complete
❀ مولتی‌شات کامل⁶ ᝰ آتارگاتیس ❀ ژانر ᝰ مافیایی . دارک . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو" ❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧⁶ ᝰ Full ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘ᝰ Gangs , Dark , smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo" ______________________________________ "می‌خوام بهت بفهمونم احساس واقعی یعنی چی. می‌دونی جان؟ وقتایی که با من حرف می‌زنی، اون حسی که باید رو ازت نمی‌گیرم. برام اهمیت نداره که زن داری یا بچه‌ت سال دیگه قراره بره مدرسه..." کمی پیش رفت و برای این‌که به گوش‌های مرد با آن صورت اخم‌آلود برسد، سرش را در حد چند سانت بالا برد. به آرامی لب زد: "اگه لب‌هام رو تکون بدم، یک ثانیه‌ی بعد خبری از هیچ‌کدومشون نیست. همون‌قدر که من به حضورت محتاجم، تو هم به من نیاز داری شیائوجان! فقط دست از مخالفت بردار." مرد بزرگ‌تر سرش را کمی کج کرد. از گوشه‌ی چشم، به مرد کنارش خیره شد و مچ دستی که درحال نزدیک شدن به بند شلوارش بود را میان انگشتانش فشرد؛ سریع، بی‌رحمانه، محکم. هردو با جدیت در چشمان هم خیره شدند و او با خشم غرید: "از صدات، رفتارت، حرف‌زدنت، از هرچی که در مورد تو و خاندان وانگ باشه نفرت دارم. دسته‌ی کفتارها از لاشه‌های مرده تغزیه می‌کنن و بدا به حالت که توی کفتارصفت حتی از گوشت خودت هم نمی‌گذری."
You may also like
Slide 1 of 10
[The Curse Of Immortality] cover
PLAY WITH ME cover
⌊ 🦉 Abditory 🦉⌉ cover
TENSION🍷(vkook) cover
Mine (Persian Translation) cover
⌊ Enigma ⌉ cover
seven⁷ cover
کفن پوش cover
Curse of the wolves  cover
Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ cover

[The Curse Of Immortality]

3 parts Ongoing

The Curse Of Immortality|نفرین جاودانگی خلاصه: سال‌های سال دو امپراطوری به نام والیا و آرکادیا در همسایگی هم وجود داشتن اما مردم والیا از وجود امپراطوری دیگه کاملا بی‌خبر بودند‌. چون آرکادیا توسط جادوی سیاه از دید انسان‌ها مخفی شده بود. آرکادیا رازی بزرگ داشت که بالاخره روزی با وارد شدن متجاوزی از خاک والیا به سرزمینش برای دیگران فاش شد، مردم آرکادیا جاودان بودند و هرگز نمی‌مردند! متجاوزی که از والیا وارد ارکادیا شده بود تاج‌گذاری شاهزاده جونگین رو خراب کرد و به واسطه‌‌ی این اتفاق جنگی بزرگ بین دو امپراطوری جاودان و غیرجاودان آغاز شد. اما آیا این جنگ بیهوده نبود؟ آیا جاودانه‌ها همیشه برنده نمی‌شدند؟ شاهزاده جونگین داشت چیزی رو از مردم پنهان می‌کرد، آن هم اینکه جاودانگی ساکنین آرکادیا در خطر بود و جونگین مجبور بود با والیا متحد بشه تا به این جنگ رو هر چه سریع‌تر پایان بده. ژانر فیک: فانتزی، تاریخی، تخیلی کاپل‌های اصلی: کایسو چانبک، هونهو کاپل فرعی: سکای