پارک چانیول یه افسر به شدت مسئولیت پذیر و جدی اداره پلیسه که احساس وسواس گونه مسئولیت پذیریش باعث میشه سرپرستی بکهیونو که یه پسر هیجده ساله مبتلا به اوتیسمه قبول کنه. *** چانیول ناخودآگاه دستشو به طرف کبودی روی پیشونی بکهیون برد. پسر کوچیکتر خودشو عقب کشید و به دیوار چسبوند. اشک توی چشمای چانیول حلقه زد:(( هیونگ اینجاست بک، نمی خوای بغلش کنی؟)) _ قول داده بودی نزاری اونا اذیتم کنن.تو..تو دیگه هیونگ م..من نیستی. 💢رابطه چانبک این فیکشن صرفا یه رابطه برومنسه.