سلام به همگی!
این چهارمین فیکشن و دومین فیکشنیه که با کاپل بکیان دارم می نویسم و امیدوارم منو که تازه کارم زیاد زیر ذره بین نبرین و از خطاهام بگذرین
ایده این فیکشن تازه به مخم خطور کرده و صد البته ممکنه کم و کاستی های زیادی داشته باشه که امیدوارم زننده نشه
و اگه فایرلایتین و خوشتون نمیاد لطفا نخونین
سرتونو به درد نیارم بزارین یه مقدمه ای براتون بگم:
بیون بکهیون : دانشجوی سال آخر روانشناسی دانشگاه هانسانگ که سعی میکنه با دانشی که تو این سالها بدست اورده وارد دنیای ادما بشه دنیایی که همه اون رو پنهان میکنن و از دیده شدنش توسط بقیه وحشت میکنن
ولی اون چرا این کارو میکنه؟ با این کارش قراره چی عایدش بشه؟
.
.
.
.
.
.
پارتا کوتاه کوتاهن
اگه تونستم طولانی ترش میکنم :>
اگه دوسش داشتین برام کامنت بزارین ♡
#Baekyeon
#Baekhyun #Taeyeon
#Tiffany
#EXO # SNSD
[] Completed []
•• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!"
- "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..."
- " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " ••
Kookv 🔞
•• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! "
- " یونگی هیونگ...حالا ازم متنفر شدی؟! "
- " متنفر؟! اونم بخاطر اینکه بابای روانیت کل زندگیت تو رو زندانی کرده بود؟! تو یه احمقی جیمینا! " ••
Yoonmin 🔞
~ تایپ فنفیک : INTP
•° این فیک خودمه و به هیچ عنوان حق ندارید جای دیگه بذاریدش! °•