Bruised Fingers
  • Reads 75,064
  • Votes 11,581
  • Parts 36
Sign up to add Bruised Fingers to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
CONQUERED by Mahsa_shw
120 parts Ongoing Mature
I changed that Monster, just for YOU..! ❌هشدار❌ ۱-فنفیک با فاصله‌ی زمانی نسبتا زیادی آپ میشود. ۲-این یک رمان طولانی است؛ اگه حوصله‌ی داستان طولانی ندارید، این فنفیک را شروع نکنید. ۳-این یک فنفیک "بی‌دی‌اس‌ام" نیست اما دارای محتوایی است که ممکن است برای همه مناسب نباشد. از جمله آسیب‌های فیزیکی، تحقیر، تجاوز، قتل، کشتارهای دسته جمعی، صحنه‌های باز روابط جنسی، خودآزاری و.... 🖤خطاب به تمام قربانیان تجاوز؛ به عنوان یک انسان میدونم تجاوز تا چه مقدار درد و سختی به فرد قربانی تحمیل میکنه و فرد چقدر میتونه آسیب ببینه و زندگیش تحت تاثیر قرار بگیره. چیزهایی که در این بوک نوشته شده صرفا یک داستانه و به خاطر همین هم، شرایط واقعی روحی و روانی فرد قربانی تجاوز، و رابطه‌ی اون با فرد متجاوز به درستی به تصویر کشیده نشده. امیدوارم کسی در دنیای واقعی آسیب‌های وارده بر قربانی‌ها رو نادیده نگیره و فراموش نکنید که هر چیزی که اینجا میخونید، صرفا یک داستان تخیلیه و واقعیت نداره. با عشق و احترام زیاد برای تمام انسان‌هایی که قربانی تجاوز شدند. شما جنگنده و شجاع هستید. بهتون افتخار میکنم🖤=)))
H568 [L.S] by darkblue_94
61 parts Complete
[Completed] سرفه های پی در پی امونشو بریده بود و حتی نمیتونست درست نفس بکشه.ربات های خالی از احساسی که توی روپوشای سفید، اسم دکتر رو به یدک میکشیدن دور تا دور اون مکعب فلزی ایستاده بودن و منتظر جواب آزمایشی بودن که درحال انجام بود. قطره های ریزو درشت عرق روی صورتش به چشم میخورد و حس میکرد که تمام محتویات معده ی خالیش داره برمیگرده.به جلو خم شد و جریان پر فشار خونو حس کرد که داشت روی صورتش میدوئید و توی چشماش متمرکز میشد. هیچ کدوم از اون ادم اهنی های روبه روش جوابشو ندادن‌.همه چیز براش غیر قابل تحمل شده بود و فریاد های دردمندش توی اون مکعب فلزی سرد ، پژواک پیدا میکرد و کسی جوابشو نمیداد. دندوناشو روهم فشار میداد و فکش قفل شده بود.قطره اشکی از چشمای اون پسر سر خورد و همه غیر از خودش متوجه شدن که سرخی خون داره روی صورتش سر میخوره و ردی به جا میذاره. از درد داد فریاد زد و بیشتر توی خودش جمع شد.هربار که سرفه میکرد ، بیشتر حس میکرد که نمیتونه نفس بکشه. تا اینکه همه ی محتویات معدشو بالا اورد و وقتی چشماشو باز کرد رنگ جیغ خون رو دید که با سفیدی ملحفه تختش ،تضاد داشت. صدای ضربان قلبی که هر لحظه توی گوشاش ضعیف تر میشد و دیدی که که تار از همیشه بود ، یه چیز رو ثابت میکرد. _قربان بیمار ایست قلبی کرد.
You may also like
Slide 1 of 10
My Sugar Daddy cover
CONQUERED cover
My husband,My sir[L.S] cover
School fuckers [Z.M] [L.S] cover
Wanted Housemates [L.S](Persian Translation) cover
My heart beats for you  cover
H568 [L.S] cover
Sunken (Ziam) cover
His Hazza (mpreg)(persian translation) cover
Delibal [Z,M] cover

My Sugar Daddy

32 parts Complete

[Completed] +یعنی در ازای کونم بهم پول میدی؟ -من اینجوری نگفتم بچه! +ببین بابابزرگ، من سکسی ترین و خوشگل ترین پسریم که تو این شهر وجود داره! یا قیمت رو عوض میکنی یا‌ تمومش میکنم؛ اون موقع تو میمونی، دستت و دیک چروکیدت! فلاف/ فان/ اسمات. زین تاپ.