My Mad Hatter "2 [LGBT] - Indigo - Wattpad

Story cover for My Mad Hatter "2 [LGBT] by endofthedarkness

My Mad Hatter "2 [LGBT]

endofthedarkness

Reads 7,930
Votes 666
Parts 7

Reads 7,930
Votes 666
Parts 7

endofthedarkness

farsi girlxgirl gxg lesbian lgbt teen teenager teenfiction tomboy

اما درون وَهمم ، تو هیچوقت ترکم نکردی.All Rights Reserved

farsi girlxgirl gxg lesbian lgbt teen teenager teenfiction tomboy

Table of contents

7 parts

Sign up to add My Mad Hatter "2 [LGBT] to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

ستاره by myshootingstarr

داستان دختری که تو مهمونی عاشق پسره میشه اما نمیدونه که پسره ... - دوستم نداشتی لعنتیییی ؟ اشک از چشمامم سر میخورد ، دیگه دست من نبود کنترلشون چشماشو بست که مهر تائید به همه حرف ها زد ...

you're our boy / Vkookmin by mniaten

کاپل : ویکوکمین / تریسام / کوکمین / ویمین خلاصه : جئون جانگکوک پسر شَر و دردسر ساز رئیس جمهور بزرگ و قدرتمند کره‌ست . ولی خب این پدر و پسر هیچ وقت ابشون با هم تو یه جوب نرفته درمقابل پارک جیمین وکیل حرفه‌ای و همه‌چیز تمومه رئیس جمهور (پدر جانگکوک) هست که توجه کوک شدیداً بهش جلب میشه و اما کیم تهیونگ....پسر جذاب و دوست داشتنی و به ظاهر نجیب (از داخل یه شیطان واقعیه!) که پسر عموی ناتنی کوک هست و قراره توی مسیر زدن مخ جیمین با کوک همراه بشه بخشی از بوک: بفهم چی میگی تهیونگ ! اون هر کسی نیییست! اون جئون جیمینه اون کیم جیمینه پسر منه و همینطور پسرِ توئه لعنتی! اون...هرکسی....نیییست! توجه کنید : داستان پر از اسمات و چپترای هات و خیس هست اگه دوست ندارید میتونید کنارش بگذارید ❤

Hidden Eyes [H.S] by Born2Bblue

تا حالا احساس کردی یه نفر داره نگاهت میکنه و حواسش بهت هست؟ بهت تبریک میگم به جهنم خوش اومدی به زندگی من خوش اومدی به زندگی که دو تا چشم مخفی دارن نگاهت میکنن

فروخته شد [کامل شده] by azamiatena

📌وضعیت : { کامل شده } •°•°•°•°•°•°• مـآجـرا ایـن نـیس ک ِ چـقـد مـحکـم مـیتـونی ضـربـه بـزنی ، مـآجـرا اینـه ک ِ چقـد مـحکـم میتـونی ضـربـه بخـوری و بــآزم بـه راهـت ادامـه بـدی .. (؛ •°•°•°•°•°•°•

Fell In Love With My Kindapper by arti_taekook

(کامل شده) فف استریت از بکهیون ژانر : رومنس، برشی از زندگی، مافیایی

هرجا که تُویی by rozmin86

🚫A little Sexual content🛇 عاشق یک مرد عوضی شدن شیرین ترین و خطرناک ترین اشتباه یک دختر است. ما را سر باغ و بوستان نیست هرجا که تویی تفرج آنجاست... (سعدی)

Red Wine🍷 by Novel_Korean

می‌گن عشق مثل شراب قرمزه... رنگش گرم، طعمش عمیق، و مستی‌ش از جنس دل‌تپیدن‌های بی‌دلیل. وقتی عاشق می‌شی، انگار دنیا یه پرده نازک از خیال روی خودش می‌کشه؛رنگ‌ها روشن‌تر می‌شن، صداها لطیف‌تر، و هوا پر می‌شه از بوی نبض کسی که قلبت براش می‌زنه. من، رُزی‌ام... و قصه‌م، قصه‌ی دوتا نگاهه که هرکدوم، یک‌جور خاص دوست‌داشتنی بودن. دل که منطق نمی‌فهمه، فقط می‌تپه، فقط می‌خواد. و اون روزها، روزهایی بودن که زندگی طعم شراب قرمز گرفته بود... آره، اون روزا رنگی بودن... بوی شراب می‌دادن... اما هیچ‌کس نگفت ته مزه‌ی شراب قرمز، تلخه 🍷🥀

تمام قلب من by iicequeenn

خاطره به کنار... حتی اسمم را هم فراموش کردی! همین روزهاست که یکی از عاشقانه هایم را برای کسی بفرستی و ‌بگویی : ببین این متن چقدر شبیه ما دوتاست...

Crush | Vkook by by_sar

[Completed] همه چیز از یه کراش ساده شروع شد. جایی که تهیونگ پسرخاله‌ی خبیثِ جونگ‌کوکه و می‌خواد بهش کمک کنه تا به کراشش برسه اما چی می‌شه اگه این وسط به جای رسوندنِ اون دو نفر به هم، خودش عاشق بشه؟! برشی از داستان: جونگ‌کوک هر شب قبل از خواب دعا می‌کرد تا توی روزش با تهیونگ روبرو نشه و خدا ازش در مقابل اون شیطان بی‌شاخ و دم محافظت کنه اما انگار دعاهاش بی‌فایده بودن چون تهیونگ تو تمام موقعیت‌های حساسِ زندگی اون پسر از هر سوراخ سنبه‌ای بیرون می‌پرید و همه چیز رو خراب می‌کرد. - عنوان: کراش. - وضعیت: اتمام یافته. - ژانر : کمدی، دبیرستانی، عاشقانه، فلاف. •Vkook• 1 in taekook 1 in taehyung 1 in funny 1 in teenfic 1 in fluf 1 in farsi 1 in مدرسه‌ای

The Reason [persian] by littlecupcakie

|H.S fanfiction| "كى فكرشو مى كرد و عشقمون كارساز باشه؟"

You may also like

Slide 1 of 10

you're our boy / Vkookmin cover

Hidden Eyes [H.S] cover

فروخته شد [کامل شده] cover

Fell In Love With My Kindapper cover

هرجا که تُویی cover

Red Wine🍷 cover

تمام قلب من cover

Crush | Vkook cover

The Reason [persian] cover

ستاره

داستان دختری که تو مهمونی عاشق پسره میشه اما نمیدونه که پسره ... - دوستم نداشتی لعنتیییی ؟ اشک از چشمامم سر میخورد ، دیگه دست من نبود کنترلشون چشماشو بست که مهر تائید به همه حرف ها زد ...