Trafalgar || Yoonmin ~ Completed
  • Membaca 101,043
  • Suara 19,865
  • Bagian 55
  • Membaca 101,043
  • Suara 19,865
  • Bagian 55
Lengkap, Awal publikasi Mar 23, 2020
'یک روز تو هم با نگاهت بهم التماس می‌کنی که باورت کنم...'


《کامل شده》


کاپل: یونمین، تهکوک، نامجین
ژانر: تاریخ معاصر، عاشقانه
+اسمات

By: Augustida
Seluruh Hak Cipta Dilindungi Undang-Undang
Daftar isi
Daftar untuk menambahkan Trafalgar || Yoonmin ~ Completed ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
atau
#299romance
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 oleh Sarculine_LA
35 Bagian Sedang dalam proses
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
 𝔓𝔲𝔯𝔢 oleh StheCherry
57 Bagian Lengkap
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..
𝑻𝒉𝒐𝒖𝒔𝒂𝒏𝒅 𝑳𝒊𝒆𝒔 oleh Hunter__Dreams
51 Bagian Sedang dalam proses
🍀این رمان به سبک: Heaven Official's Blessing , Husky, mo dao zu shi ، the untamed ⟨تو... پشت همه‌ی این اتفاق ها بودی چطور تونستی باهام اینکارو بکنی⟩ ﴿عزیزم نمیدونی توی دنیای تاریکی که برام ساختی زندگی کردن چقدر میتونه سخته باشه الان تنها چیزی که برام باقی مونده تویی به نظرت عادلانه نیست که تو رو فقط برای خودم بخوام﴾ ******** در میان دریای دروغ و فریب که در ذات تک تک انسان ها میدید تنها یک حقیقت در اعماق وجودش باقی مانده بود حقیقتی تلخ و گزنده که طعم مرگ میداد. مرگ خانواده‌اش، مرگ عشقی که تمام هستی‌اش بود و از بین رفتن رویاهایش انگار که زندگی او بر پایه دروغ بنا شده بود در یک چشم به هم زدن همه چیز فرو ریخت در این تاریکی کم کم به پوسته‌ای از انسان تبدیل شد که فقط به اجبار نفس می‌کشید. پس از به پایان رسیدن جنگ استاد اعظم تهذیب گری هیچ شاگردی را به عنوان جانشین خود انتخاب نکرد تا اینکه با ورود تهذیبگر جوانی به زندگی اش خاطراتی در ذهن او زنده میشود خاطرات و احساساتی که سال‌ها سعی در سرکوب آن‌ها داشت.
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
A beam of light [Yoonmin] cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
My babies |BDSM| cover
 𝔓𝔲𝔯𝔢 cover
🖤معرفی فن فیک های کیپاپ 🖤 cover
𝑻𝒉𝒐𝒖𝒔𝒂𝒏𝒅 𝑳𝒊𝒆𝒔 cover
Love At School ❢ Vkook cover
𝗗𝗔𝗚𝗚𝗘𝗥 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞  cover
𝑁𝑖𝑔ℎ𝑡 𝑁𝑜𝑡𝑒𝑠 | 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑 cover
It's okay  cover

A beam of light [Yoonmin]

22 Bagian Lengkap

جیمین یه پسر هیفده ساله است که در اثر یه حادثه قدرت تکلمش رو از دست داده و یک ساله که به مرکز توانبخشی برای دوباره به دست آوردن صداش مراجعه میکنه. حالا اون توی ناامید ترین روزای زندگیشه ودرست وقتی فکر میکنه شاید قرار نیست هیچ وقت دوباره بتونه حرف بزنه یه ملاقات همه چیز رو عوض میکنه. "تو مثل زئوس میمونی" روی دفترچه اش نوشت و اون رو به سمت پسر بزرگتر هول داد. پسر بزرگتر با دیدن جمله ی نوشته شده روی کاغذ خندید. _ توام مثل دامپلینگی. ترکیب جالبی میشیم. 🚫اجازه بازگردانی و یا انتشار توسط اکانت‌ها یا در پلتفرم‌های دیگه برای این داستان و هیچ کدوم از داستان هام وجود نداره.