17 chapitres Terminé [ ² ]
" رویای من"
اولین بار که دیدمش گفتم چقدر زیباست. وقتی صداشو شنیدم توی دلم التماسِش میکردم که یک جمله دیگه،فقط یک جمله دیگه بگه تا بیشتر صداشو بشنوم. وقتی خواست بره باز من توی دلم التماسش کردم که نره ؛ وقتی پشت سرش راه افتادم و اون با اخم به طرفم برگشت به خودم قول دادم که برای دوباره دیدنش تلاش کنم. وقتی اولین بار بهم لبخند زد خوشحال ترین بودم و زمانی که دستمو گرفت قلبم تند تر از همیشه تپید.
وقتی کنار رودخونه سرمو گذاشتم روی پاش و اونم مشغول نوازش کردن موهام شد از تهِ دل خواستم زمان متوقف شه و وقتی به چشم هاش نگاه کردم،حس کردم اونها تنها چیزی هستن که دوست دارم ساعت ها بهشون خیره بشم و الان که چند روزه ندیدمش اونقدر دل تنگِشم که با خوندن کتاب سعی میکنم فکرمو ازش دور کنم.... حالا تو بهم بگو.. احساسی که نسبت بهش دارم چیه؟
GENRE : ROMANCE, ANGST, HISTORICAL
COUPIES: sebaek
WRITER:Stella