Story cover for again after long time by paniiimoon
again after long time
  • WpView
    Reads 38,805
  • WpVote
    Votes 4,574
  • WpPart
    Parts 31
  • WpView
    Reads 38,805
  • WpVote
    Votes 4,574
  • WpPart
    Parts 31
Ongoing, First published Mar 26, 2020
من نمیخواستم...باور کن نمیخواستم برم.هیچ میدونی بعد ازاینکه رفتم و اون اتفاق افتاد چه حالی شدم؟باور کن اونی که این همه مدت درد کشیده فقط تو نبودی،منم تو این مدت نابود شدم.من خواهرمو،دوستامو،تورو از دست دادم.
این همه سال با فکر اینکه دیگه تهیونگی وجود نداره دست و پنجه نرم کردم.
تو هیچ میدونی من چرا مشکل ریه دار؟من تو اون آتش سوزی هنوز اونجا بودم.اونا داشتن منو به زور میبردن ولی من اونقدر موندم که ریه هام سوخت میفهمی؟
حالا بعد از این همه مدت...بهت حق میدم بهم نگاه نکنی اما خواهش میکنم قلبمو بیشتر از این مشکوک.
میدونم قلب توام شکسته...پس بیا باهم درستش کنیم.بزار پیشت بمونم.بزار زخماتو ببوسم.بزار بغلت کنم و اینبار راحت بهت بگم...دوست دارم. 

****

𝙼𝚊𝚒𝚗 𝚌𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎:𝚟𝚔𝚘𝚘𝚔
𝚂𝚞𝚋 𝚌𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎'𝚜:𝚢𝚘𝚘𝚗𝚖𝚒𝚗 - 𝚗𝚊𝚖𝚓𝚒𝚗 - 𝚌𝚑𝚊𝚗𝚗𝚎𝚕 - 𝚢𝚎𝚘𝚗𝚋𝚒𝚗.
All Rights Reserved
Sign up to add again after long time to your library and receive updates
or
#19yeonbin
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
65 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
مافیای صورتی‌/ The pink mafia🔞🔥 by jeon_jehowa
41 parts Complete
اسم: مافیای صورتی🔞 ژانر: مافیای/ خشن/ عاشقانه/ اسمات ___________________ کیم نامجون رئیس باند آر ام به شدت از رقیبش متنفره از نظر اون جین اصلا مافیا نیست و به درد خونه داری میخوره. کیم سوکجین رئیس باند پینک آرجی دشمن قدیمی نامجون به خاطر گذشته و زخمی که نامجون بهش زده دنبال هر راهیه که تلافی کنه. . نامجون: عوضی صورتی پوش بهتره با زبون خوش محموله ام برگردونی وگرنه آتیشت میزنم. سوکجین: تند نرو کیم بهتره نیست واسه شروع معذرت خواهیت کفشام با زبونت واکس بزنی شاید تصمیمم عوض شد و بهت رحم کردم. . . و اما حالا کیم تهیونگ و کیم جونگکوک 5 ساله توی مهد کودک باهم همکلاسی شدن و پدراشون بعد از سال ها دوباره دیداری تازه کردن. _اشم من جونتوتیه. +شلام منم کیم تهلونگم. _هه هه تو همون پسله ی بیلیختی که حتی نمیتونه اشمش دُلُشت بده. +ساکت شو کیم جونتوک پاپام دُفته باهات حلف نژنم. پسر جیغ کشید. _اشمم جونتوته نه جونتوت. کاپل اصلی : تهکوک/ کوکوی (ورس) و نامجین. کاپل فرعی: ؟ (فصل دوم در حال آپ...) _________________ توی این فیک از اسم اعضای بی تی اس استفاده شده و هیچ گونه ارتباطی با زندگی شخصی اعضا نداره💜.
You may also like
Slide 1 of 10
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover
Freesia  [vkook] cover
مافیای صورتی‌/ The pink mafia🔞🔥 cover
My you  cover
Deadly human weapon
 cover
Belated Bond (Kookv) cover
His To Ruin | KookV cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover

•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ

65 parts Ongoing

Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg