Claimed-Persian Translated (Completed)
  • Reads 16,920
  • Votes 2,905
  • Parts 53
  • Reads 16,920
  • Votes 2,905
  • Parts 53
Complete, First published Mar 27, 2020
Mature
•¬‌کاپل:  کیومین  | ایونهه | وونمین 

•¬‌ژانر: امگاورس | تخیلی | خشن | انسی

•¬‌خلاصه: لی سونگمین امگای سیاهی بود که به سرکشی و شورش معروف بود .چو کیوهیون الفای سفیدی بود که از امگاهای سیاه متنفر بود و چه میشه اگه کیوهیون بدون اینکه بدونه سونگمین یه امگای سیاهه فقط بخاطر شکست عشقی که خورده اون رو مارک کنه؟و سونگمین با وجود مطیع شدنش باز علیه قانون اطاعت از الفا بجنگه؟

اونجا بودی..
وقتی که نیاز داشتم کسی پیشم نباشه
تو بودی...
درست روبه روی من...
با نگاه پرنفوذت بهم خیره شده بودی...
با اون موهای پلاتینیومی سفید سخت دور از دسترس و سرد بنظر میومدی..
چطوره نگم از لباس کشباف قرمز رنگ بستکبالت که تو رو جذاب تر نشون میداد و من...
من...
من جلوی همه اینها توان مقاومت نداشتم..نمیتونستم ...
حتی اگه میخواستم نمیتونستم در برابرت بایستم...
من ضعیف تر از چیزی بودم که عطرت مقاومتمو نشکنه
این منصفانه نبود...
درست وقتی اومدی که داغ بودم...
نیاز داشتم ..
همه تنم از حرارت میسوخت..
تمام وجودم از عطش گُر گرفته بود...
و این اصلا نشونه خوبی برای یه گرگ امگا نبود..
و تو اونجا بودی...
درست روبه روی من، ایستاده پر از غرور و راز
من درست روبروی تو،افتاده از نیاز و عطش..
همون اندازه ای که من از نیاز پر میشدم چشمای تو هم لبریز از شهوت میشد...
اما تو نمیخ
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add Claimed-Persian Translated (Completed) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
"CLAIMED" [Complete] by RayPer_Fic
56 parts Complete Mature
اونجا بودی... وقتی که نیاز داشتم کسی پیشم نباشه تو بودی... درست روبهروی من... با نگاه پرنفوذت بهم خیره شده بودی... با اون موهای پلاتینیومی سفید، سخت دور از دسترس و سرد بنظر میومدی... چطوره نگم از لباس کشباف قرمز رنگ بستکبالت که تو رو جذاب تر نشون میداد و من... من... من جلوی همه اینها توان مقاومت نداشتم... نمیتونستم... حتی اگه میخواستم نمیتونستم در برابرت بایستم... من ضعیف تر از چیزی بودم که عطرت مقاومتم رو نشکنه این منصفانه نبود... درست وقتی اومدی که داغ بودم... هیت شده بودم و نیاز داشتم... همه تنم از حرارت میسوخت... تمام وجودم از عطش گُر گرفته بود... و این اصلا نشونه خوبی برای یه گرگ امگا نبود... و تو اونجا بودی... درست روبهروی من، ایستاده پر از غرور و راز من درست روبروی تو، افتاده از نیاز و عطش... همون اندازه ای که من از نیاز پر میشدم چشمای تو هم لبریز از شهوت میشد... اما تو نمیخواستی شروع کنی... میخواستی که من اونی باشم که برای خواستن التماس میکنه... با حرفات، با نگاهت، بیشتر از قبل طاقتمو طاق میکردی... میخواستی مقاومتمو بشکنی... واسه همین گفتی؟؟ "منو میخوای امگا؟" کاش هیچوقت اونجا نبودی... کاش هیچوقت این بازی رو شروع نکرده بودی کاش هیچوقت وارد زندگیت نمیشدم... کاش هیچوقت منو مطیع نمیکردی... نه اون روز... نه اون ساعت... نه
DEGENERATE/persian translation  by __AK1__
34 parts Complete Mature
خلاصــــه: گله‌ی وو با روشی خطرناک و ریسکی، برای گرفتن انتقام، امگای قبیله‌ی رقیب رو می‌دزده. سهون بیچاره، گیر یک گله گرگ بی‌پروا و خشن که قصد دارن به حسابش برسن، میوفته. یکی از اونها آلفا جونگین بود، بدترین موجودی که سهون تا اون زمان به چشم دیده بود. ∴━━━✿━━━∴ 🔴این یک فیک ترجمه‌ای هست و از نویسنده اجازه گرفته شده.🔴 نویسنده: dereknstiles لینک داستان اصلی: https://www.asianfanfics.com/story/view/1412721/degenerate مترجم: Aki آیدی تلگرام: @Aldentay 🟢چند نکته هست که قبل از شروع داستان باید بدونید.🟢 🔸اول اینکه یک رابطه‌ی پُلی یا چندزوجه توی این داستان هست که کاپل‌هاش شامل آلفا بک، آلفا ییشینگ و امگا لوهان هست. 🔸دوم، کاپل اصلی این فیک کایهون هست، یعنی 95% بدبختی رابطه این دوتاس، هرچی کاپل دیگه تو فیک هست جدی به رابطشون پرداخته نمیشه. کای آلفا و سهون امگاس، پررنگ‌ترین کاپلی که بعد از سکای دیده میشه، لوبکشینگ هست، و بعد هم کریسهو، اما باید بگم که یکی از کاپل‌ها که فوق‌العاده هم کم رنگ هست، کاپل چان‌تاعو هست. غیر از این دو نکته فکر نکنم چیز دیگه‌ای توش باشه که به شیپر های غیور کشورمون آسیبی وارد کنه😅
You may also like
Slide 1 of 10
"CLAIMED" [Complete] cover
𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻✔ cover
خواننده همه فن حریف cover
little princess  cover
DEGENERATE/persian translation  cover
Sugar Daddy  cover
paper cut cover
I love you baby cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
You're mine | تو مال منی cover

"CLAIMED" [Complete]

56 parts Complete Mature

اونجا بودی... وقتی که نیاز داشتم کسی پیشم نباشه تو بودی... درست روبهروی من... با نگاه پرنفوذت بهم خیره شده بودی... با اون موهای پلاتینیومی سفید، سخت دور از دسترس و سرد بنظر میومدی... چطوره نگم از لباس کشباف قرمز رنگ بستکبالت که تو رو جذاب تر نشون میداد و من... من... من جلوی همه اینها توان مقاومت نداشتم... نمیتونستم... حتی اگه میخواستم نمیتونستم در برابرت بایستم... من ضعیف تر از چیزی بودم که عطرت مقاومتم رو نشکنه این منصفانه نبود... درست وقتی اومدی که داغ بودم... هیت شده بودم و نیاز داشتم... همه تنم از حرارت میسوخت... تمام وجودم از عطش گُر گرفته بود... و این اصلا نشونه خوبی برای یه گرگ امگا نبود... و تو اونجا بودی... درست روبهروی من، ایستاده پر از غرور و راز من درست روبروی تو، افتاده از نیاز و عطش... همون اندازه ای که من از نیاز پر میشدم چشمای تو هم لبریز از شهوت میشد... اما تو نمیخواستی شروع کنی... میخواستی که من اونی باشم که برای خواستن التماس میکنه... با حرفات، با نگاهت، بیشتر از قبل طاقتمو طاق میکردی... میخواستی مقاومتمو بشکنی... واسه همین گفتی؟؟ "منو میخوای امگا؟" کاش هیچوقت اونجا نبودی... کاش هیچوقت این بازی رو شروع نکرده بودی کاش هیچوقت وارد زندگیت نمیشدم... کاش هیچوقت منو مطیع نمیکردی... نه اون روز... نه اون ساعت... نه