STAR (season 1) | VKOOK
  • Reads 218,483
  • Votes 33,809
  • Parts 41
  • Reads 218,483
  • Votes 33,809
  • Parts 41
Complete, First published Mar 30, 2020
When The Stars Appear 
وقتی ستاره ها ظاهر شدند (فصل اول)
-تمام شده-


- این گستاخیه اگه بگم دوست دارم با ولیعهد یک رابطه ی عجیب رو شروع کنم؟ 
+ چه رابطه ی عجیبی...؟ 
- رابطه ای توش نه دوستیم نه رقیب... این گستاخیه سرورم...؟
اگه گستاخیه فقط بهم بگید... فراموشش میکنم...


Wr: @Moonlike_Rmy
Main Couple: Vkook
Genre: Angst. Romance. Historical
All Rights Reserved
Sign up to add STAR (season 1) | VKOOK to your library and receive updates
or
#18farsi
Content Guidelines
You may also like
STAR ( Season 2) | Vkook by V_kookiFic
35 parts Complete
When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut
𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 [𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘] by silver__pen
13 parts Ongoing
/دینیتری/ " رد خونمو دنبال کرد و به اشتباه به قلبم رسید" دینیتری : داستان زندگی افرادی که سر بازی عشق و قدرت کیش و مات شدن! " یکی زیر دود سیگار اسیر میشه و دیگری درون سایه ی مرگ.. هر دو اسیرن... اهمیتی نداره زندانبانشون کیه... مهم اینه که انسان قبل درک کردن زندگی مرگ رو تجربه میکنه... تجربه ای محاکمه شده توسط اشتباهات...." __________ میدونی چیه" سیاه ".. گاهی وقت ها فکر می کنم تو آخر صفحه ی کتاب غمگینم فقط یک داستان بی سر و ته خوابیده... ولی اشتباه می کردم تو تک تک جملات کتابم اسم تو هک شده ... بدون هیچ جوهری... تا ابد سیاه من باقی بمون ... خوبیش اینه سیاه به هر رنگی میاد.. حتی قرمز ●متوقف شده __________ ✞︎𝑁𝑎𝑚𝑒=𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 ✞︎𝑔𝑒𝑛𝑟𝑒=𝑆𝑢𝑝𝑒𝑟𝑛𝑎𝑡𝑢𝑟𝑎𝑙,𝑠𝑐𝑎𝑟𝑦, 𝑣𝑎𝑚𝑝𝑖𝑟𝑒, 𝑠𝑚𝑢𝑡, 𝑎𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑑𝑎𝑟𝑘 ,𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 ✞︎𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒=𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘 ✞︎𝑠𝑢𝑏_𝑐𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒=𝑦𝑜𝑜𝑛𝑚𝑖𝑛 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟= 𝐖𝐇𝐈𝐓𝐄_وایت
TENSION🍷(vkook) by seta8603
29 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامشخص فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
STAR ( Season 2) | Vkook cover
𝙅𝙚 𝙨𝙪𝙞𝙨 𝙚𝙣 𝙩𝙚𝙧𝙧𝙖𝙨𝙨𝙚 | 𝙫𝙠𝙠𝙫 cover
  𝐃é𝐣à 𝐯𝐮  | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 [𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘] cover
VENA AMORIS  cover
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 cover
 We are not friends! cover
𝐁𝐈𝐆 𝐇𝐄𝐈𝐒𝐓 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕_ 𝐍𝐀𝐌𝐉𝐈𝐍 cover
TENSION🍷(vkook) cover
love in the night |Vkook🍷 cover

STAR ( Season 2) | Vkook

35 parts Complete

When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut