❞ بکهیون آماده بود تا هر دردی رو بپذیره؛ چندتا زخم ساده که چیزی نبودن. - حاضری برای من به قتل برسونی؟ متوجه منظورش نشد. با صدایی که از استرس نازک شده بود پرسید : از من چی میخوای؟ - همون چیزیو که تو ازم میخوای. ولی من قوانین خودم رو دارم. ❝ ❞ قلب تو هتل نیست بکهیون! پس نذار با کسی غیر من پر بشه. ❝ ⋆ عنوان⇙ ماه زده ⋆ کاپــل⇙ چانبک ⋆ ژانــــر⇙ برشی از زندگی، دارای خشونت، رمنسAll Rights Reserved