Pancake | Kookmin {COMPLETED} - BlackStar - Wattpad

Pancake | Kookmin {COMPLETED}

blackstarWrites

Reads 237,438
Votes 47,149
Parts 49

Reads 237,438
Votes 47,149
Parts 49

blackstarWrites

cute fiction fluff humour jikook jimin jungkook kookmin

جیمین دلش می‌خواد از دست جئون جونگ‌کوک داد بزنه چون اون آدم نیست، بلای آسمونیه.

چاپ شده توسط نشر مانگاشاپ

#1 in fiction

{ comedy | fluff | smut }All Rights Reserved

cute fiction fluff humour jikook jimin jungkook kookmin

Table of contents

49 parts

Sign up to add Pancake | Kookmin {COMPLETED} to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake

نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨

CarryYou | Nammin | Completed by blackstarWrites

پرسیدی: «حواست کجاست جیمین؟» و نشد بگم: «تو، توی لعنتی همه‌شو یه جا برداشتی و هیچی نمونده، هیچی!» A short story for Namjoon and Jimin where they're married and having tough time all because Jimin puts too much effort into being the chracter he plays and ends up losing himself. Happy ending Trust me.

𝐀𝐩𝐡𝐫𝐨𝐝𝐢𝐭𝐞|آفرودیت (𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧) by ll_Hanalia_ll

▪︎اگه خواستنِ تو دیوونگیه، عاقل بودن حماقته! [ جئون جونگکوک، وارثِ یه خانواده سُنَتی و معروفه. اما آشناییش با پارک جیمین، افکار کلاسیکش از رابطه و ازدواج رو بهم میریزه! ] ▪︎تکمیل شده ▪︎couple: kookmin ▪︎Ganer: dram,romance,friends,smut ▪︎writer: Hanalia شکارچی شب در حال آپ...

بهشت فن ارتای تهگی/یونته2😋💜 by NanaZed8

اینجا پر از فن ارتای تهگی/یونته ست🥺دنیای شادی واسه تهگی شیپرا😋✨ nanazed8

family |KM| by 13butterfly7

داستان زندگی خانواده ۵ نفره جونگکوک و جیمین ژانر: روزمره _ امپرگ_ امگاورس_ اسمات کاپل: کوکمین

empty wishes(sope) by sopeland78

هوسوک مردی بود که نسبت به دنیای اطرافش بی تفاوت بود. مردی که هیچ انگیزه ای برای ادامه دادن نداشت فقط میخواست در گوشه ای تنها منتظر باشه تا روزی که بیماری خطرناکش زندگی خاکستریش رو ازش بگیره. اون ناراحت نبود فقط منتظر بود منتظر مرگ، منتظر پایانی که بهش احتیاج داشت. اما اون انتظار نداشت که روزی یه پسر چشم گربه ای از ناکجاآباد وارد زندگیش بشه و همه برنامه هاش رو بهم بریزه کاپل اصلی: سپ ژانر: رمنس ، درام ، انگست ، کمی اسمات ، فلاف

الفای عاشق by madgirl_baby_love

کاپل: کوکمین . . . . ژانر : عاشقانه ، مثبت هجده ، امپرگ ، امگاورس ، درام ، خانوادگی ( اس*مات مثبت ???? داره ) #kookmin: #1 #jimin: #4 # امگاورس: #۱۰ #کوکمین: #۳ #kookmin: #3 #kookmin: #4 #kookmin: #5

𝐀𝐛𝐬𝐜𝐨𝐧𝐝𝐢𝐧𝐠 𝐍𝐮𝐦𝐞𝐫 𝟖 | Yoonmin by Green-YM

『 فـراری شـماره هشـت 』 | •Yoonmin ،Yeonbin | •completed✔ | •criminal ,harsh ,smut شوگا قاتلی که تو زندان آلاسکا گرفتار شده. واقعا گرفتار نشده اون فقط قلبش گرفتار نگهبان توش شده که براش کلکسیون عروسک هارو درست کرده و میخواد که نشونش بده. - "اِس ملقب به شوگا ،قاتل روانی ,لعنتی روحیه درست و حسابی نداره " نگاهش رو از همکارش جنی کیم دختری که بخاطر رفتار و شغل موردعلاقش مردای عادی رو از خودش میروند گرفت. "وجودشم خیلی ترسناکه ،پارتنری نداشته؟" "نمیدونم اگرم داشته بدبخت هوس کابوس کرده بوده" "قضاوت نکن ببین چی باعث روانش شده میس جنی کیم." وارنینگ:خشنه دیه❗

𝐄𝐥𝐞𝐠𝐚𝐧𝐜𝐞🥂⛓ by ShineMissed9

❥︎ 𝐄𝐥𝐞𝐠𝐚𝐧𝐜𝐞🥂⛓ چی میشه اگه جئون جونگ کوک خلبان یکی از بزرگترین فرودگاه های کره پسری سرد و خشن که به عشق هیچ اعتقادی نداره و از همه دوری میکنه و تنها چیزی که هیچ وقت حاضر به انجامش نیست ازدواجه یه شب وقتی که مسته توی بار با یکی بخوابه و بعد از سه ماه وقتی که وسایلش رو برای سفرش به آمریکا جمع میکنه در خونش زده بشه و با پسری باردار روبه رو میشه که جونگ کوک رو مقصر توله ی توی شکمش میدونه و میخواد بچه رو نگه داره . 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : Romance , Smut , Sliceoflife , Dram , Mpreg , Angst , Harsh , 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : KookMin 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : shinee

Let go of the past by Fmary1999

جیمین ،بتایی که همه تو مدرسه به خاطر فقر و گوشه گیریش ازش متنفرن؛چه اتفاقی میوفته که دو برادر الفا و جذاب مدرسه یهویی تصمیم میگیرن ازش مراقبت کنن و دیگه به کسی اجازه ی شکستن قلبش رو ندن. نامجون،پسر ی که تمام تلاش خودش رو برای نجات زندگی پسر عموش میکنه. جین سعی داره از گذشته اش فرار کنه اما چی میشه اگر هنوز یه نخ باریک اون رو به گذشته ی تلخ و اشتباهاتش وصل کنه؟ چی میشه اگر خانواده ی چهارنفره نامجین تبدیل بشه به یه خانواده ی پنج نفره؟ روزهای اپ:جمعه کاپل ها:نامجین ویکوکمین سوپ شروع:۱مرداد۱۴۰۳

You may also like

Slide 1 of 10

☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | cover

CarryYou | Nammin | Completed cover

𝐀𝐩𝐡𝐫𝐨𝐝𝐢𝐭𝐞|آفرودیت (𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧) cover

بهشت فن ارتای تهگی/یونته2😋💜 cover

family |KM| cover

empty wishes(sope) cover

الفای عاشق cover

𝐀𝐛𝐬𝐜𝐨𝐧𝐝𝐢𝐧𝐠 𝐍𝐮𝐦𝐞𝐫 𝟖 | Yoonmin cover

𝐄𝐥𝐞𝐠𝐚𝐧𝐜𝐞🥂⛓ cover

Let go of the past cover

☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 |

نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨