There's no meaning without you...
  • Reads 8,522
  • Votes 1,459
  • Parts 5
Sign up to add There's no meaning without you... to your library and receive updates
or
#90hunhan
Content Guidelines
You may also like
Heaven Garden 🏡 by Saghar_Stories
40 parts Complete
اگر از پارک چانیول ، نویسنده جوان و مشهور کره ای بپرسین -به نظرت بهشت چه جور جاییه ؟ اون قطعا بهتون جواب میده : -جایی که کلبه های چوبی و کوچیک داره ، دور تا دورش رو درخت پوشونده ، به دریا نزدیکه و میشه تو ساحلش روی نیمکت های چوبی نشست و غذاهای خوشمزه خورد ، و صاحبش یه پسر ریز جثه است که همیشه با لبخند و روی خوش با بقیه برخورد میکنه .... اونجا بهشته □■□■□■□■□■□ -تو اینجا چیکار میکنی ؟ -بهت قول داده بودم شیشم ماه می ساعت دوازده شب بیام و در خونتو بزنم ... به قولم عمل کردم □■□■□■□■□■□ -بهت گفته بودم اگر پنج سال دیگه برات یه خونه و ماشین خریده بودم ... اگر همه ی امکانات یه زندگی راحتو برات فراهم کرده بودم اون روز رسما ازت خاستگاری میکنم .. حالا اون روز رسیده .. الان اجازه دارم ازت بپرسم .. باهام ازدواج میکنی ؟ □■□■□■□■□■□ -من اینی که همه میبینن نیستم ! -پس چرا جوری تظاهر میکنی که بقیه فکر کنن هستی ؟ -چون نیاز دارم اینجوری باشم ... ولی واقعیت اینه که نیستم -من چجوری بهت اعتماد کنم ؟ برای من خیلی زوده که بشکنم ... چجوری باور کنم که قلبمو نمیشکنی ؟ -نمیدونم ... فقط میدونم که من عاشقت شدم ! □■□■□■□■□■□ Story Genre:fiction,fluff,romance,smut🏵 Couple:chanbaek,kaisoo,secret😏🌸 "Complete"🌻
TENSION🍷(vkook) by seta8603
35 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
Wrong by RiRiya_9
48 parts Ongoing
+ببخشید اما دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم، دیگه هرکی نگام کنه و بگه همیشه کنارتم، چپ چپ نگاش میکنم و واسه رفتنش لحظه شماری میکنم،برای زخم زدنش خودمو آماده میکنم تا دوباره دلم نشکنه، دیگه بودنِ کسی حالمو خوب نمیکنه. دیگه قصد ندارم برای اینکه کسی رو نرجونم مواظب رفتارم باشم. راستی اصلا کی حواسش به من بود؟ کی واسه یه دفعه‌ ام که شده دلش خواست بفهمه من واقعا چی میگم؟ کی واسه یه بارم که شده تلاش کرد منو خوشحال کنه؟ کی یه دفعه منتظرم موند؟کی براش مهم بود من چی میخوام؟ میبینی؟هیچکس.... متاسفم من دیگه اونی که فکر میکنی نیستم ................................................... +سراسر زندگی من اشتباه بود بکهیون...ولی میدونی تو شیرین ترین اشتباه دردناک من بودی... _میدونی که درد وقتی شیرین میشه خاطراتش برات ابدیه؟ +اما به هرحال دردِ..نه...درد وقتی درسش رو بهت بده میره... _پس اجازه بده تا تسکین این درد باشم...مثل زمانی که زهر رو با زهر خنثی میکنن..میخوام دردی باشم که نبودنم خیلی دردناک تر باشه..درسته اشتباه کردی ولی من این اشتباه رو دوست دارم...و من همونیم که وقتی چیزی رو دوست داشته باشم هیچ وقت ولش نمیکنم.. +مهم هم همینه...مهم اینه که تو دوست داشته باشی... ●●●●●●●●● کاپل:چانبک_کایهون ژانر:امگاورس_سوپرنچرال و فانتزی_انگست_رمنس
You may also like
Slide 1 of 10
Heaven Garden 🏡 cover
"دیگه هیچوقت تنهات نمیزارم"...Wangxian...The Untamed...ادامه‌ی سریال (فصل اول) cover
your shadow cover
TENSION🍷(vkook) cover
کارگردانDirector cover
Satisfaction(Minibook) cover
Trap "persian ver" [Complete] cover
Dance On My Broken Wings cover
Wrong cover
£; Retaliation ;£  cover

Heaven Garden 🏡

40 parts Complete

اگر از پارک چانیول ، نویسنده جوان و مشهور کره ای بپرسین -به نظرت بهشت چه جور جاییه ؟ اون قطعا بهتون جواب میده : -جایی که کلبه های چوبی و کوچیک داره ، دور تا دورش رو درخت پوشونده ، به دریا نزدیکه و میشه تو ساحلش روی نیمکت های چوبی نشست و غذاهای خوشمزه خورد ، و صاحبش یه پسر ریز جثه است که همیشه با لبخند و روی خوش با بقیه برخورد میکنه .... اونجا بهشته □■□■□■□■□■□ -تو اینجا چیکار میکنی ؟ -بهت قول داده بودم شیشم ماه می ساعت دوازده شب بیام و در خونتو بزنم ... به قولم عمل کردم □■□■□■□■□■□ -بهت گفته بودم اگر پنج سال دیگه برات یه خونه و ماشین خریده بودم ... اگر همه ی امکانات یه زندگی راحتو برات فراهم کرده بودم اون روز رسما ازت خاستگاری میکنم .. حالا اون روز رسیده .. الان اجازه دارم ازت بپرسم .. باهام ازدواج میکنی ؟ □■□■□■□■□■□ -من اینی که همه میبینن نیستم ! -پس چرا جوری تظاهر میکنی که بقیه فکر کنن هستی ؟ -چون نیاز دارم اینجوری باشم ... ولی واقعیت اینه که نیستم -من چجوری بهت اعتماد کنم ؟ برای من خیلی زوده که بشکنم ... چجوری باور کنم که قلبمو نمیشکنی ؟ -نمیدونم ... فقط میدونم که من عاشقت شدم ! □■□■□■□■□■□ Story Genre:fiction,fluff,romance,smut🏵 Couple:chanbaek,kaisoo,secret😏🌸 "Complete"🌻