Story cover for VISION OF GIDEON[13] by blueside_demian
VISION OF GIDEON[13]
  • WpView
    Reads 706
  • WpVote
    Votes 33
  • WpPart
    Parts 1
  • WpView
    Reads 706
  • WpVote
    Votes 33
  • WpPart
    Parts 1
Complete, First published Apr 07, 2020
Mature
و فرشته خداوند نزد او ظاهر شد و به او گفت: "خداوند با تو است ، تو مرد توانایی هستی."

گیدئون به او گفت: "ای پروردگار من، اگر خداوند با ما باشد، پس چرا این همه ما را ناکام کرد؟ و کجاست که همه معجزات او که پدران ما به ما از آنها گفتند، کجا هستند؟ اما اکنون خداوند ما را رها کرده است."

گیدئون خدا را بیش از هر کس می پرستید و دوست داشت، حتی در روزهای سخت. وقتی خدا درست جلوی چشمانش ظاهر شد، او را مبهوت کرد و از گیدئون خواست که فتح خود را در اسرائیل رهبری کند. با این حال گیدئون مرد جوان و مرددی بود، پس او هرگز در پرسش اینکه آیا دیدگاههای او حتی واقعی است، متوقف نشد  ولی نه!

سپس خدا بازگشت و دوباره و دوباره خودش را به گیدئون نشان داد و او را به انتخاب شمشیر خود اطمینان داد ، زیرا او واقعاً واقعی بود، در کنار او بود و در هر جنگ از او نگهبانی می کرد.
و پس از پیروزی در فتح، خداوند هرگز دوباره ظاهر نشد...
*******
چی میشد اگر خدا هیچوقت گیدئون رو ترک نمی کرد؟


✒ me & @bluezah309🧡🌿❄
Omegaverse🐺
Couple: taejinyoonkook(⚠️4some⚠️)
🎶vision of gideon - sufjan stevens🎶
All Rights Reserved
Sign up to add VISION OF GIDEON[13] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
True Mates [L.S] by blouten
13 parts Complete
[Persian Translation] [complete✔] لویی تاملینسون، بدترین امگایی هست که هر کس به چشم دیده. اون امگایی هست که خودش رو‌ موظف به تسلیم شدن و اطلاعت کردن از بقیه نمی‌بینه، و به نوعی اون توانایی مقاومت در برابر دستوراتِ تقریبا هر فردی رو داره. هری استایلز پسری که از زمان تولدش یه آلفای واقعی بوده، اون به زودی میتونه جایگاه پدرش رو دریافت کنه، دقیقا به محضِ اینکه جفت شود. اما چه اتفاقی رخ میده اگر هری یقین داشته باشه که لویی جفتِ حقیقیش هست؟ و چه اتفاقی می‌افته اگر لویی نخواد با اون جفت بشه؟ یا اینکه در طرف دیگر، جایی که هری و لویی عاشق همدیگر هستند ولی تمام تلاششون رو میکنن تا اون رو نشون ندن؟ جایی که لویی از هری دوری میکنه، در حالی که بقیه افراد به آلفاهاشون احترام میزارن؛ در این زمان هری نیز سعی میکنه خودش رو به لویی نزدیک نکنه تا به تصمیمات اون پسر احترام گذاشته باشه. ژانر : امگاورس، عاشقانه، دبیرستانی #1 - shortstory #1 - harrytop #1 - louisbottom #2 - teenagers #3 - werewolf
Insanity[جنون]   by deniz13851385
86 parts Ongoing
کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ____________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوشش گفت: ـ ولی با
You may also like
Slide 1 of 10
❄️Snowflakes❄️ cover
True Mates [L.S] cover
Survivor  cover
Whiskey[ویسکی] cover
𝐘𝐨𝐮 𝐒𝐦𝐞𝐥𝐥 𝐋𝐢𝐤𝐞 𝐒𝐩𝐫𝐢𝐧𝐠  cover
𝙑𝙞𝙡𝙡𝙚𝙩𝙩𝙚 / 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃 cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) cover
Blue Job🫧 cover
Maybe we're each other destiny ~|| Sope Au  [ ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ ]  cover
Insanity[جنون]   cover

❄️Snowflakes❄️

20 parts Complete Mature

همون‌طور که بوسشون داغ تر میشد، دونه های برف تصمیم گرفتن ببارن و بدن اون دو پسر رو خنک کنن. - اوه شت! داره برف میاد و تو لباس گرم نپوشیدی! با تموم شدن حرفش سریع کاپشنش رو در آورد تا اونو به جیمین بده. + بزار برف بباره. مهم نیست. با تعجب به جیمین که داشت لبخند میزد، نگاه کرد. + تا وقتی تو اینجایی، من سردم نمیشه. و بعدش یونگی گذاشت جیمین در آغوش بکشتش تا لب هاشون دوباره همدیگه رو لمس کنن.. 🔵⚪⁦❄️⁩⁦🌨️⁩⁦🌬️⁩⚪🔵 ~Main couple❄️Yoonmin~ ~Sub couple❄️taekook~ ~genre❄️Slice of life🔵drama🔵smut~