⚜️Hybrid-Rose from the gave⚜️
  • Reads 24,033
  • Votes 6,887
  • Parts 46
  • Reads 24,033
  • Votes 6,887
  • Parts 46
Complete, First published Apr 23, 2020
⚜️خلاصه:به دنبال اتفاقات فصل 1 گروه اتحادی که برای فهمیدن رمز و راز های پشت دفترچه کهنه شکل داده بودن بعد از 6 سال تکاپو برای از بین بردن عامل عذاب هاشون حالا در آرامشی عجیب به سر میبرد.. 
آرامشی که مثل آلارم و آژیر خطری بهشون اخطار میداد...
اخطار میداد و بهشون میفهموند که هنوز تموم نشده هنوز داستانتون به تهش نرسیده و هنوز رازی راموش نده ای وجود داره که برای بر ملا شدن زندگیتون رو تهدید میکنه...
بهشون میفهموند که آرامشی که در اون به سر میبردند چیزی نبود جز آرامش قبل از طوفان!


⚜️نام داستان:دورگه - از گوربرخواسته(فصل 2)

⚜️ژانر:فانتزی. اکشن. هیجانی. اسمات. عاشقانه. ترسناک. مرموز
کاپل ها:چانبک. هونهان. کایسو

⚜️شخصیت های فرعی:تمامی اعضای اکسو

⚜️محدودیت سنی: NC+18

⚜️نویسنده: jeneraljang
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add ⚜️Hybrid-Rose from the gave⚜️ to your library and receive updates
or
#29vampire
Content Guidelines
You may also like
ғᴀʟʟᴇɴ ᴀɴɢᴇʟ's ʟᴏᴠᴇʀ  s² by Vaniiished
5 parts Ongoing
"فصل‌دومِ فیکشنِ روزی که شیطان عاشق شد" بکهیون بعد از قتل همسرش چانیول به دست‌های خودش، تصمیم بزرگی گرفت. وقتی که با حقیقت انجیل تقلبی مواجه شده بود، با قدرت جدید به دست اومده‌اش چیکار می‌کرد؟ بکهیون دوست داشت انتقامش رو از خدا بگیره. خدایی که مهربون بود اما ظاهرا اون بالا نشسته بود و فقط می‌نوشت! چی می‌شد اگه زمین خالی از انسان می‌شد؟ برای بکهیونی که هیولایی رها شده در جهان بود، بهترین سرگرمی ممکن بود! بکهیون بعد از ریختن شبنم‌های پرپر شده به روی جسد غرق در خواب چانیول در تابوت سفیدش، تاریخی رو برای خودش مشخص کرد. ۱۶ ژانویه ۲۰۳۲، روز پایان زمین! - زمین خالی از انسانه، اون همه‌اشون رو خورده.. - چرا دروغ میگی چانی؟ تو هنوز زنده‌ای! -پس همه چیز در مورد مرگ به دست معشوقه بود.. - من حتی قبل از اینکه وجود داشته باشی عاشقت بودم بکهیون.. - اون جهنم رو برای تو به من فروخت.. ‼️قبل از خوندن مقدمه، حواستون باشه که این فیکشن، فصل دوم فیکشن "روزی که شیطان عاشق شد" هست! اگر اون یکی فیکشن رو نخوندید پس این رو شروع نکنید دیگه..‼️ ༄⸸ ▪︎ɢᴇɴʀᴇ : ᴅᴀʀᴋғᴀɴᴛᴀsʏ . ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ . sᴜᴘᴇʀɴᴀᴛᴜʀᴀʟ . sᴍᴜᴛ . Tʜʀɪʟʟᴇʀ ▪︎ᴛᴇʟ ɪᴅ : ʟᴜᴄɪғᴇʀsᴍᴀɪʟs -روزهای آپ : دوشنبه/پنجشنبه-
یتیم خانه  by user20576447
52 parts Ongoing
کامل شده یتیم خانه کاپل : ووسان ، سونگجونگ ، یونگی ، جونگسانگ ژانر: BDSM سونگهوا آهی کشید:یه کار کن نتونم بشینم... میخوام تا چند روز وقتی میشینم درد بکشم. فشار دست هونگ جونگ به موهای سونگهوا بیشتر شد :باشه آقای کیم میدونم چیکار کنم. چرخید که صورتش روبه روی صورت هونگ جونگ قرار گرفت، لباشو روی لبای مرد گذاشت و شروع کرد به بوسیدن، لباش آروم روی لبای هونگ جونگ حرکت می‌کرد و موهاش هنوزم توی مشت هونگ جونگ بود :دوستت دارم. هونگ جونگ به خودش اومد، عقب کشید و از سونگهوا کمی فاصله گرفت، نفس نفس میزد... به شدت عصبانی بود... نه از سونگهوا از خودش... هونگ جونگ از خودش عصبانی بود چون داشت لذت می‌برد از این بوسه، دستش بلند شد و با ضرب توی صورت سونگهوا نشست :حالا نشونت میدم. بار دیگه سونگهوا رو به شکم خوابوند، ترکه رو برداشت و بی وقفه شروع کرد به زدنش... ترکه رو محکم روی باسن سونگهوا میزد و باسن کبود پسر رو زخم می‌کرد. این سونگ با لبخند به سان نگاه می‌کرد :میتونم بپرسم که شما وویونگ رو کجا دیدین آقای چوی. سان هیجان زیادی داشت، قرار بود لیتلی رو داشته باشه که همه جوره استایلش بود :از طریق دوست وکیلم... وکیل خانم کیم میس سونگهوا شی. در اتاق باز شد و گیون سوک در حالی که دست وویونگ رو توی دست داشت داخل اتاق شد، سر سان سریع به سم
Undertaker (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
86 parts Complete
✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه‌ همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیه‌ست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رفتاراش هم روکشی از یخ و سرما دارن و این حتی مشکوک‌ترش میکنه اونم وقتی از نگاهش نفرت خاصی بیرون میزنه... -بهت گفته بودم خوشم نمیاد دهنت تلخی اون قهوه لعنتی رو بگیره! -اما تو که نمیدونی بعدش لبات چقدر شیرین بنظر میرسه. -امشب عجیب نگام میکنی. -امشب زیباتر از همیشه­‌ای. -هربار بهم میگی. -هربار زیباتر میشی. -تو چی از عشق میدونی... -عشق چیز ثابتی نیست که همه به یک شکل بشناسنش و توضیح و توصیف بشه...اون فقط باارزش­ترین چیز برای داشتن، سخت‌ترین چیز برای به دست آوردن و...دردناک‌ترین چیز برای از دست دادنه. -نه...تو هیچی از عشق نمیدونی... 𖤐⃟🪦Fɪᴄ: Uɴᴅᴇʀᴛᴀᴋᴇʀ 𖤐⃟🪦Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ, HᴜɴHᴀɴ, KᴀɪSᴏᴏ 𖤐⃟🪦Gᴇɴʀᴇ: ᴍʏsᴛᴇʀʏ, Aɴɢsᴛ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Nᴄ+18 فیکشن مافیایی آندرتیکر رو از دست ندید...
till the end of the moon تا پایان ماه by whisperingLili
139 parts Complete
بالای برج شهر، در حالی که به آخرین حد توانم رسیده بودم، رهبر شورشی شمشیرش را بر گردنم گذاشت. او خندید و از "تان تای جین" پرسید: "همسرت یا دوشیزه یه، فقط یکی می‌تواند زنده بماند. کدام را انتخاب می‌کنی؟" گویو نگاهی به "یه بینگ‌شانگ" که در حال گریه بود انداخت و با نگرانی گفت: استاد کوچولو، او قطعاً تو را انتخاب می‌کند. "بینگ‌شانگ را آزاد کنید" تان تای جین بدون تردید دستور داد. دستبند یشمی گفت: اوه نه. من گفتم: نه. گویو تسلی داد: تان تای جین حتماً گمان میکرد که محافظان مخفی تو را نجات خواهند داد. تان تای جین واقعاً اینطور فکر می‌کرد، اما در آن روز، جلوی 300 هزار مرد، من به او لبخند زدم و از بالای برج شهر به پایین پریدم، زیر نگاه او شکسته م. و نه حتی یک ذره از بدنم را برای او باقی گذاشتم. این پایانی است که من برای تان تای جین انتخاب کرده‌ام. امپراتور جدید، تان تای جین، در سال اول "جینگ‌هه" یک شبه موهایش سفید شد. سپس به یک دیو دیوانه تبدیل شد که شهر را قتل‌عام کرد، حتی سر "یه بینگ‌شانگ" را نیز برید. و پس از سال‌ها عشق پر از رنج، من بالاخره بعد از رسیدن به نیروانا به قلمرو جاودانگان بازگشتم و امروز به‌عنوان یک پری کوچک بسیار خوشحالم. - خوشحال میشم نظر بدید. 🐣
You may also like
Slide 1 of 10
ғᴀʟʟᴇɴ ᴀɴɢᴇʟ's ʟᴏᴠᴇʀ  s² cover
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
یتیم خانه  cover
Undertaker (COMPLETED) cover
The Bodyguard (‌کامل شده) cover
His eyes [Completed] cover
till the end of the moon تا پایان ماه cover
My Daddy cover
My special omega cover
𝐎𝐍𝐄 𝐒𝐓𝐄𝐏 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐞𝐧𝐝 cover

ғᴀʟʟᴇɴ ᴀɴɢᴇʟ's ʟᴏᴠᴇʀ s²

5 parts Ongoing

"فصل‌دومِ فیکشنِ روزی که شیطان عاشق شد" بکهیون بعد از قتل همسرش چانیول به دست‌های خودش، تصمیم بزرگی گرفت. وقتی که با حقیقت انجیل تقلبی مواجه شده بود، با قدرت جدید به دست اومده‌اش چیکار می‌کرد؟ بکهیون دوست داشت انتقامش رو از خدا بگیره. خدایی که مهربون بود اما ظاهرا اون بالا نشسته بود و فقط می‌نوشت! چی می‌شد اگه زمین خالی از انسان می‌شد؟ برای بکهیونی که هیولایی رها شده در جهان بود، بهترین سرگرمی ممکن بود! بکهیون بعد از ریختن شبنم‌های پرپر شده به روی جسد غرق در خواب چانیول در تابوت سفیدش، تاریخی رو برای خودش مشخص کرد. ۱۶ ژانویه ۲۰۳۲، روز پایان زمین! - زمین خالی از انسانه، اون همه‌اشون رو خورده.. - چرا دروغ میگی چانی؟ تو هنوز زنده‌ای! -پس همه چیز در مورد مرگ به دست معشوقه بود.. - من حتی قبل از اینکه وجود داشته باشی عاشقت بودم بکهیون.. - اون جهنم رو برای تو به من فروخت.. ‼️قبل از خوندن مقدمه، حواستون باشه که این فیکشن، فصل دوم فیکشن "روزی که شیطان عاشق شد" هست! اگر اون یکی فیکشن رو نخوندید پس این رو شروع نکنید دیگه..‼️ ༄⸸ ▪︎ɢᴇɴʀᴇ : ᴅᴀʀᴋғᴀɴᴛᴀsʏ . ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ . sᴜᴘᴇʀɴᴀᴛᴜʀᴀʟ . sᴍᴜᴛ . Tʜʀɪʟʟᴇʀ ▪︎ᴛᴇʟ ɪᴅ : ʟᴜᴄɪғᴇʀsᴍᴀɪʟs -روزهای آپ : دوشنبه/پنجشنبه-