FORGOTTEN
  • Reads 40,589
  • Votes 8,456
  • Parts 44
  • Reads 40,589
  • Votes 8,456
  • Parts 44
Complete, First published Apr 23, 2020
"کامل شده"
(دو پارت آخر اضافه شده)
عشقی که توی سال 1950 در انگلیس متولد شد، با قتل معشوقه ی اوه سهون ناکام موند. اما اونها در هشتاد سال بعد زندگی دوباره ایی پیدا کردن.
در حالی که سهون اینبار عضو یه گروه جاسوسی بود؛ بخاطر نفوذ به خونه ی یکی از قربانیانشون مجبور به ازدواج با پسر ارشد خانواده ،کیم سوهو، شد و نمیدونست سوهو همون معشوقه ی به قتل رسیده ی هشتاد سال پیششه
کاپل: هونهو • ییژان 
ژانر: درام• تریلر • تخیلی
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add FORGOTTEN to your library and receive updates
or
#14hunho
Content Guidelines
You may also like
Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ by zhra_m
6 parts Complete
❀ مولتی‌شات کامل⁶ ᝰ آتارگاتیس ❀ ژانر ᝰ مافیایی . دارک . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو" ❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧⁶ ᝰ Full ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘ᝰ Gangs , Dark , smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo" ______________________________________ "می‌خوام بهت بفهمونم احساس واقعی یعنی چی. می‌دونی جان؟ وقتایی که با من حرف می‌زنی، اون حسی که باید رو ازت نمی‌گیرم. برام اهمیت نداره که زن داری یا بچه‌ت سال دیگه قراره بره مدرسه..." کمی پیش رفت و برای این‌که به گوش‌های مرد با آن صورت اخم‌آلود برسد، سرش را در حد چند سانت بالا برد. به آرامی لب زد: "اگه لب‌هام رو تکون بدم، یک ثانیه‌ی بعد خبری از هیچ‌کدومشون نیست. همون‌قدر که من به حضورت محتاجم، تو هم به من نیاز داری شیائوجان! فقط دست از مخالفت بردار." مرد بزرگ‌تر سرش را کمی کج کرد. از گوشه‌ی چشم، به مرد کنارش خیره شد و مچ دستی که درحال نزدیک شدن به بند شلوارش بود را میان انگشتانش فشرد؛ سریع، بی‌رحمانه، محکم. هردو با جدیت در چشمان هم خیره شدند و او با خشم غرید: "از صدات، رفتارت، حرف‌زدنت، از هرچی که در مورد تو و خاندان وانگ باشه نفرت دارم. دسته‌ی کفتارها از لاشه‌های مرده تغزیه می‌کنن و بدا به حالت که توی کفتارصفت حتی از گوشت خودت هم نمی‌گذری."
🃏joker-W/جوکــر-دبلیـو🃏 by Supernatural313
26 parts Ongoing
📌وضعیت فصل اول: پایان یافته.⌛🖤 📌وضعیت فصل دوم: متوقف شده.🪧🤎 توصیه‌می‌شود‌اول‌پیش‌داستان‌فیک ، یعنی‌چندشاتیِ«وَلی‌‌مَن‌دوسِش‌داشتَم:)»‌رابخونید 🎭Joker-W🎭 : 🃏 دارای‌دو‌فصل‌و‌یک‌پیش‌داستان 🃏 ʟⁱᶠᵉ ᴡᵃˢ ᵃ ʙⁱᵗᵗᵉʳ ʟⁱᵉ! ╰━─━─━─━•◈•━─━─━─━╯ زندگی یک دروغ تلخه! 🥀🥀🥀 :کشته شدن ٰرئیس بانک مرکزی با اصابت گلوله‌ای به قلبش ::فعلا تنها مدرکی که از قاتل داریم ورق جوکر با حرف بزرگ دبلیوئه که روی اونه :::ورق جوکر با پونز به سر مقتول چسبیده شده بود :رسوایی بزرگ ، راهپیمایی قطور مقابل بانک مرکزی ::آیا واقعا رئیس فقید بانک مرکزی چنین جرمی را مرتکب شده بود ؟ :::تجاوز رئیس فقید بانک مرکزی به پنج امگای جوان ، حقیقت دردناک سال... ::و باز هم روق جوکر و حرف دبلیو ، آیا اینبار هم حقیقتی تلخ پشت ماجرا است ؟ :::رسوایی دیگر ، طبق اطلاعاتی که با اسکن ورق جوکر به دست آوردیم ، افسر فقید با گرفتن رشوه تعدادی را آزاد و تعدادی بیگناه را پای چوبه اعدام کشانده... :قتل معاون بیمه مرکزیـ... :قتل تاجر بزرگ ویسکیـ... :قتلـ.... . . . :::و امسال با گذشت سه سال بالاخره گروه تحقیق ، افشا کننده حقایق قتل و آن قاتل سریالی جوکر-دبلیو
TENSION🍷(vkook) by seta8603
34 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ cover
It Hurts☀️ cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
🃏joker-W/جوکــر-دبلیـو🃏 cover
لورنزو | Lorenzo cover
࿙•°ʏᴏᴜ ᴡᴇʀᴇ'ɴᴛ ᴍʏ ᴄʀᴜsʜ•°࿚ cover
The Marsh cover
TENSION🍷(vkook) cover
IRON HEART  cover
پرسه در نیمه شب cover

Atargatis | آتـارگـاتـیـسـ

6 parts Complete

❀ مولتی‌شات کامل⁶ ᝰ آتارگاتیس ❀ ژانر ᝰ مافیایی . دارک . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو" ❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧⁶ ᝰ Full ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘ᝰ Gangs , Dark , smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo" ______________________________________ "می‌خوام بهت بفهمونم احساس واقعی یعنی چی. می‌دونی جان؟ وقتایی که با من حرف می‌زنی، اون حسی که باید رو ازت نمی‌گیرم. برام اهمیت نداره که زن داری یا بچه‌ت سال دیگه قراره بره مدرسه..." کمی پیش رفت و برای این‌که به گوش‌های مرد با آن صورت اخم‌آلود برسد، سرش را در حد چند سانت بالا برد. به آرامی لب زد: "اگه لب‌هام رو تکون بدم، یک ثانیه‌ی بعد خبری از هیچ‌کدومشون نیست. همون‌قدر که من به حضورت محتاجم، تو هم به من نیاز داری شیائوجان! فقط دست از مخالفت بردار." مرد بزرگ‌تر سرش را کمی کج کرد. از گوشه‌ی چشم، به مرد کنارش خیره شد و مچ دستی که درحال نزدیک شدن به بند شلوارش بود را میان انگشتانش فشرد؛ سریع، بی‌رحمانه، محکم. هردو با جدیت در چشمان هم خیره شدند و او با خشم غرید: "از صدات، رفتارت، حرف‌زدنت، از هرچی که در مورد تو و خاندان وانگ باشه نفرت دارم. دسته‌ی کفتارها از لاشه‌های مرده تغزیه می‌کنن و بدا به حالت که توی کفتارصفت حتی از گوشت خودت هم نمی‌گذری."