'}{'WiNgeRsun'}{°{~
  • مقروء 99,449
  • صوت 24,388
  • أجزاء 51
  • مقروء 99,449
  • صوت 24,388
  • أجزاء 51
إكمال، تم نشرها في أبريل ٢٦, ٢٠٢٠
للبالغين
{Ziam & Larry Paranormal Novel}

و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد...
بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح...
گناهشان چه می تواند باشد؟
بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟
زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند,
فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت,
انسان ها آنها را, 
به خاطر چهره و ویژگی هایشان, وینگرسان می خواندند!

کسی چه می داند؟
افسانه ها می گویند وینگر ها,در بالای ابرها زندگی می کنند,جایی که از دید انسان ها پنهان باشند,شب ها بیدار می شوند و به دنبال طعمه میگردند!
مواظب باش تا طعمه ی بعدی, تو نباشی...!






:این ففیک دارای,صحنه های خشن,دنیای ماورا,اسمات,قتل و مرگ,و شاید برای برخی ترسناک,می باشد!!

----{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}<°{~

#1_fanfiction
#1_killer
#1_gaylove
#1_horror
#1_Ziam
#1_Liampayne
#2_Zaynmalik
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف '}{'WiNgeRsun'}{°{~ إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
𝗧𝗵𝗲 𝘁𝗿𝘂𝗲 𝗹𝘂𝗻𝗮 || 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃 بقلم Christopher_iw
42 جزء undefined أجزاء إكمال
[Completed] بهش میگفتن جِی کِی چون بیرحم ترین و سرد ترین رئیسه پک،،یا بهتر بگیم..رئیسه بانده مافیاییه بلک بلاد بود و همگی از او وحشت داشتند. البته همه غیر از چند نفر...که کیم تهیونگ یکی از لجباز ترین و پرو ترینِ آنها بود که از شغله آلفاش هیچ خبری نداشت و همیشه دسته رد به سینه ی اون میزد. رابطه ی این دو به آرامی و کاملا عادی شروع شده بود تا وقتی که دشمن های بانده کوک از موضوعی که جونگکوک امگای حقیقیش رو پیدا کرده خبر دار شدن و برای صدمه زدن به او..فکوس کردن روی امگای اون که بدترین نقطه ضعفش بود،،کیم تهیونگ! "--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"- [the true luna] ژانر: امگاورس / مافیا / انگست / هیجانی / اسمات کاپل: کوکوی / یونمین / نامجین / چانبک آپ: نامنظم "--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"- +من بخاطره شغله لعنتیه تو..هزاران بار مورده حمله قرار گرفتم... -تهیونگ صبر کن... +بخاطره شغله تو نزدیک بوده که بمیرم!! -تهیونگ... +بخاطرههه شغله توو زندگیم نابودد شدد!!اونوقت چی؟؟توی چشمام زل میزنی و تایید میکنی که تو رئیسه مافیایی؟؟!تموم شد کوک!...هرچی که بینه ما بوده همین الان تموم شده میفهمی؟؟نه دیگه تو آلفای منی..و نه من امگای تو..تمام! -یک قدم دیگه پات رو از لبه ی اون در بیرون بزار تا یه گلوله توی مغزه نحیفت خالی کنممم!!