Story cover for wolf in black🐺S1🐺 by benitajalili
wolf in black🐺S1🐺
  • WpView
    Reads 21,867
  • WpVote
    Votes 3,887
  • WpPart
    Parts 35
  • WpView
    Reads 21,867
  • WpVote
    Votes 3,887
  • WpPart
    Parts 35
Ongoing, First published Apr 27, 2020
Mature
_بنظرت همه هم نوعات بال هاشون مشکیه؟
+نمیدونم
_بنظرت بازم مثل تو هست؟
+بازم نمیدونم
_حتما اینم نمیدونی که بنظرت تا کی عاشقمی؟
+اینو خوب میدونم...تا ابدیت
  ژانر _تخیلی /عاشقانه/اکشن/اسمات/یکم طنز
وضعیت:اتمام فصل اول
فصل دوم:شروع نشده
All Rights Reserved
Sign up to add wolf in black🐺S1🐺 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
هر/زه خیالی  by RahaShariati
9 parts Ongoing
✨ خلاصه: اربابی که رویای خوابیدن با هرزه‌ای به نام گُلد رو داره... چی میشه اگر اون هرزه با قیافه‌ی بهشتی، واقعاً هرزه نباشه؟ آدم کش قصه ما یا... قربانی بزرگترین دروغ دنیا؟ در دنیای بی‌رحم مافیا، هیچ چیز ساده نیست؛ عشق می‌تونه هم خون باشه، هم نجات Name: هر/زه خیالی Author/نویسنده: Raha Main Couple/کاپل اصل: Taekook/تهکوک Side Couples/کاپل فرع: Yoonmin/یونمین Namjin/نامجین Hyunlix/هیونلیکس Genres / ژانر: Dark Romance / رمانس تاریک Mafia / مافیا Violence / خشن Mystery / رازآلود ---------------------------------- دیالوگ شخصیت ها تهیونگ:برای یه شب زیر خودم میخوامش جونگکوک:چرا همیشه من باید آدم بده باشم؟ جیمین:هیچ وقت عزیز کسی نبودم یونگی:اون شب بالای اون ساختمان مثل الماسی می‌درخشید جین: آدما وقتی ازت توجه ببینن تغییر میکنند نامجون:همیشه دوستت داشتم،دارم و خواهم داشت حتی اگر ازم متنفر باشی هیونجین:به سایه ات هم اعتماد نکن فلیکس:شاید فقط استادم باشی اما من..... عاشقت شدم جیهوپ: عشق مثل بازی با آتیش هست
You may also like
Slide 1 of 10
cute baby cover
توت فرنگی کوچولو  cover
fiction kookv"vkook cover
 hard bunny   تهکوک  cover
my lovely master cover
Whiskey[ویسکی] cover
The kingdom of Hearts and moons cover
Raven [ ریوِن] cover
𝐌𝐘 𝐃𝐀𝐃𝐃𝐘(𝐨𝐧𝐞𝐬𝐡𝐨𝐭) cover
هر/زه خیالی  cover

cute baby

29 parts Ongoing

پسری که به خاطر نجات خواهرش برده ی یکی از رئیس های گنگ خلافکار میشه . . . . "خواهش میکنم اقا شما میتونین اونو نجات بدید؟" "خب تو پولی داری که بتونی اونو بخری " جانگ کوک سرش به علامت منفی تکان داد " پس متاسفم نمیتونم براش کاری کنم" جانگ کوک اروم روی زمین نشست و سرش رو پایین انداخت "لطفا کمکم کنید تا خواهرم رو نجات بدم هر کاری بگید میکنم التماس میکنم "تهیونگ اروم سر جانگ کوک رو بالا اوورد و به چشماش نگاه کرد"هر کاری" جانگ کوک بدون هیچ فکری جواب داد"بله هر کاری فقط لطفا خواهرم رو نجات بدید"تهیونگ خم شد و اروم از زمین بلندش کرد "خواهرت امروز برمیگرده خونه ولی تو دیگه همچین حقی نداری".....