death spell
  • Reads 17,866
  • Votes 2,546
  • Parts 24
  • Reads 17,866
  • Votes 2,546
  • Parts 24
Complete, First published Apr 28, 2020
𝓓𝓮𝓪𝓽𝓱 𝓼𝓹𝓮𝓵𝓵࿐

 کی فکرش رو میکرد یه طلسم باعث بشه زندگی ۷ تا پسر زیر و رو بشه ، طوری که برای نجات زندگی خودشون و دیگران با یک طلسم به نام " طلسم مرگ " مبارزه کنن . فقط برای ادامه اینده ای که معلوم نیست بهش میرسن یا نه...

کاپل ها : نامجین ، سپ ، ویکوک 

ژانر : تخیلی

وضعیت اپ : تمام شده
All Rights Reserved
Sign up to add death spell to your library and receive updates
or
#161persian
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
44 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
Hampenth (Vkook) by kimkook_fic
18 parts Ongoing
. هامپنث . خلاصه: کوک به ظاهر یه آدم عادیه ولی مامور سازمان سیاه و جانشین حکومت پدرش توی اون سازمانه و با نقشه وارد عمارت کیم بیونگ پدر تهیونگ که حاکم صندلی دوازدهم اون سازمانه میشه تا اونو بکشه و انتقام مرگ پدرشو بگیره ولی... پنج سال بعد... پنج سال از ماجرای عمارت و مرگ پدر تهیونگ میگذره تا نقشه دیگه شو با استفاده از یونگی و هوسوک و بقیه ادمایی که بازی شون میده و به بهانه پیدا کردن نشان حاکما اجرا کنه و به حکومت سازمانی برسه که تهیونگ وارث قانونی اونه ، ولی آیا تهیونگ از نقشه اون باخبر میشه و جلوشو میگیره تا همه شونو به کشتن نده یا کوک برای رسیدن به قدرت تهیونگ و علاقه به وجود اومده تو قلب شو میکشه... .هامپنث. کاپل اصلی: ویکوک کاپل های فرعی : هوپمین ، یونمین و نامجین... ژانر : معمایی ، درام ، اسمات ، انگست ، رومنس ، جنایی ، اکشن ، هیجانی ، ماجراجویی ، دارک و .... نویسنده : دنــــیا (نـــاپلــئون) وضعیت درحال آپ... ( زمان آپ پارت جدید جمعه ها ^^ ) فــالــو فــرامـوش نــشه قلـــبای مــن:) Hampenth Nuthor name : donya Starring : jeon jungkook and kim taehyng With : kim taehyng , jeon jungkook , kim namjoon , park jimin , jang hysuk , jane , yoongi , gina Genre : dram , smut , angst , romanc Couple : vkook Sub couple : hopemin
Serendipity ||🧧 by suka41roomina
22 parts Ongoing
‼️هشدار‼️ این بوک ممکنه برای بعضیا شامل صحنه‌های دلخراشی باشه پس اگه تحمل دیدن ندارین، لطفا کنارش بزار! _______ Serendipity به معنای پیدا شدن کسی بدون اینکه از قبل منتظرش بوده باشی یا دنبالش گشته باشی؛ تحولی از طرف سرنوشت: 'کیم تهیونگ دانشجویی که گذشته‌ی کثیفی داشته ولی بعد از اون توبه کرده و مسیر زندگیش عوض شد، او سعی داره زندگی عادیش رو با درس خوندن و کار کردن بگذرونه ولی چی میشه اگه ناشناسی بهش تکست بده و با گذشته‌ش برای اجبارش به خواسته‌هاش، تهدیدش کنه؟' [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، تا آخر از داستانم لذت ببرید و لطفا چیزایی مثل "انرژی‌اش، خاموشی‌اش" رو که "انرژیش، خاموشیش" مینویسم رو روش زوم نکنید یا حتی کسره که بجاش "ه" آخر چسبان میزارم؛ چون برای راحتی ریدرام اینطور پیش میرم و عمدیه. ولی ممنون میشم کلماتی که از سر حواس‌پرتی با "حروف" نادرست مینویسم رو برام کامنت بزارید مثل: "صرفه" کردن که درستش میشه "سرفه"] _______ به قول نویسنده: یه چیزایی قابل جبران نیست... مثل دل‌هایی که شکسته شدن چشم‌هانی که خاموش شدن شخصیت‌هایی که خورد شدن کمری که خم شد و در آخر حرمتی که از بین رفت. روحم ب
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ by _vantesea
37 parts Ongoing
❅Summary: داستان عاشقانه و متفاوتی در سال ۲۰۸۶ میلادی، پروفسور تهیونگ کیم و تیم تحقیقاتیش به سرزمین گمشده‌ای سفر می‌کنن، سفری که باعث تغییرات زیادی در زندگی اونها خواهد شد. ••→ _ تو سال ۲‌۰۸‌۷، تو این نقطه از تاریخ دیگه انسانیت و اخلاق به درد آدمها نمی‌خوره... الان آدمها می‌دون تا از حقیقتا فرار کنن، می‌جنگن تا زنده بمونن، تا آخرالزمان اون‌هارو داخل خودش نکشه! اینجا دیگه انسانیت جواب نمی‌ده پروفسور کیم! لبخند تلخی زد و نگاهش رو از چشمان سبز رنگ مرد رو به روش گرفت: _واسه من مهم نیست چه اتفاقاتی داره میفته، من به دویدن ادامه دادم تا انسانیت درونم زنده بمونه، من می‌جنگم تا اونو نجات بدم، شما درک نمی‌کنید، نمی‌فهمید آخرالزمان من وقتی اتفاق می‌افته که چشمهای اون رو غمدار ببینم... این عقیده‌ی همه‌ی سیاست مدار هاست؟؟ متاسفم قربان، آخرالزمان نابودی زمین و انفجار خورشید نیست، آخرالزمان وقتیه که امید مردمِ دنیا رو نابود کرده باشید!!! ☢: داستان این آیو با فاجعه‌ی چرنوبیل رابطه مستقیمی نداره و دوره زمانیش به صدسال پس از اون واقعه برمی‌گرده و فضای متفاوتی با باقی داستان ها داره. وضعیت: درحال آپ. Couples: Vkook, Hopemin. Genre: Sci-Fi, Romance, Thriller, angst, Smut 🔞 Wr: Vante 3.#Thriller
You may also like
Slide 1 of 10
زهر قهوه|•|Coffee Poison   cover
معرفی فیک های بی تی اس  و اکسو cover
HEAVEN (+18) cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Hampenth (Vkook) cover
Serendipity ||🧧 cover
ຯChernobyl | Vkookᵃᵘ cover
Amor cover
BTS ONESHOT 💚°OT7 cover

زهر قهوه|•|Coffee Poison

14 parts Ongoing

+قهوه میخوری؟ -نه دیگه... +چرا؟ تو که همیشه قهوه دوست داشتی. -مزه تلخ قهوه تا جایی لذت بخش که ته گلوت رو نسوزونه.تا جایی که لذتش ،زهر نشه تمام جونت رو بگیره. -ولی بعضی وقتا چیزایی هست از قهوه ،زهرتر. مثل حس عشق،مثل جدایی. ~~‌♡~~ •| قهوه میسوزونه، هم داغیش و هم زهرش و حس جدایی از یه عشق داغ، زهرش از قهوه تلخ تره. •|علاقه نامجون به قهوه،انکار ناپذیر بود. قهوه رو تلخ میخورد چون زهرش رو دوست داشت. اما نه تا وقتی که زهرقهوه وارد زندگیش شد. •| این داستان،روایتیست از دو آیدل. روایتی از عشق عمیق و روایتی از طمع روایتی از جدایی برای نجات هم‌گروهی ‌ها. •| کاپلمون نامجین ژانرمون ریل لایف، رمنس ،اگنست،هپی اند