وانشات : پارک غریبه
ژانر: ملودرام - فلاف - رومنس
کاپل : چانبک
✨
شاید خطای دید بود، ولی بکهیون حاضر بود قسم بخوره که پسر بهش لبخند زده بود. لبخندی در حد تمایل سی درجۀ گوشۀ لبهای پسر به سمت بالا و چین اندک کنج بیرونی چشمهاش.
✨
بکهیون اون روز سرد زمستونی رو هرگز نتونست از یاد ببره. اون روز واسهش مثل یک شروع جدید بود، شروعی که خودش دَرِش نقشی نداشت و حتی تا فردا شبش هم نفهمید که بیست و هفت ژانويه 2020، چشمهاشو رو به دنیای جدیدی باز کرده. تا فردا شبش که دوباره همون ساعت، توی همون اتوبوس و روی همون صندلی، دوباره پسر رو ملاقات کرده بود، بکهیون متوجه تغییری که اون پسر در خودش بوجود آورده بود نشده بود.
✨
بکهیون بعد از همون بیست ثانیه فهمیده بود، چیزی که مردم کل دنیا تمام مدت در به در دنبالش میگردن همش توی چشمای همین پسر ذخیره شده بود.