خلاصه:
دهه ی نود میلادی.
بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی.
پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر.
و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه...
عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره...
آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟
کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرده بود تا قلب شکست خورده اش رو ترمیم کنه...
..................
_ تو گنج منی...نقطه ی ضعف منی...بهونه ی من...دلیل جنونم...دلیل خشمم...خوب خودت و ببین...تو اگه مال من باشی کارت زاره...دیوونت میکنم، چشم هرکسی که نگاهت کنه رو از کاسه در میارم، دست هرکسی که بخواد بهت بخوره رو قلم میکنم، نفس هرکسی که به پوستت بخوره رو میبرم... اینارو میگم چون خودم و میشناسم، چون تو نیمه ی پنهان منی...چون تو رو سخت به دست میارم ولی اگه به دست بیارم...دیگه راه برگشتی نداری...از یه جا به بعد مال منی...و هرکسی که بخواد تورو از من بگیره باید اول از کلتم اجازه بگیره...
Desiree
Wr: quake
Main couple: Vkook
Genre: Dram, Angst, Romance, Smut
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️)
کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد .
اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار ....
*******
"میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن"
دست زیر گلوم گذاشت
"تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش"
مسخ شدم
" یعنی چی ؟!"
گلومو کمی فشار داد
" یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه"
خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم
اتاقو ترک کرد .
***
روند اپ : نامنظم ⭕️
فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه.
Happy end
Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst
Couple: vkook ،....secret ♡
Setayesh*
این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره
ولی ممنون که انتخوابش کردی