game over? - bubble94 - Wattpad

game over?

black88diamond94

Reads 1,274
Votes 249
Parts 3

Reads 1,274
Votes 249
Parts 3

black88diamond94

Mature

boy×boy exo fanfiction happyend kaihun romance

بازی تمومه؟😒
هی آقایون!😑...با شما دو نفرم که دوباره به جون هم افتادید😐
تام و جری!...گرگ و میگ میگ!...اسکار و تخم مرغ!...شاید هم خرس قهوه ای و جوجه طلایی🤔، حالا هرچی😪...مستر مغرور و موسیو لجباز...آهای کیم کـــــای و اوه سهون!...قصد ندارید دست از این بچه بازی بردارید و مثل آدم زندگیتون رو بکنید؟😡😤

اَه سوهو توی چته هِی دم گوش من وز وز میکنی؟😠 نمیبینی این دوتا باز مثل کارد و پنیر به جون هم افتادن؟😫😩
🤓سوهو: فقط کافیه در سکوت شنونده ی حرفاشون باشی ،تازه اونموقع است که خودشون هم میفهمن که دارن چی میگن و چه بلایی سر زندگیشون میارن... اونا فقط یک گوش شنوا نیاز دارن نه لبهای قضاوتگر

 منکه چشمم آب نمیخوره😕😪

                              🤓سوهو: میشه امتحان کرد

شما هم میخواید این گوش شنوا باشید و 
میخواید آیینه دار عشق این دو تا عاشقِ لجباز  باشید؟😊All Rights Reserved

boy×boy exo fanfiction happyend kaihun romance

Table of contents

3 parts

Sign up to add game over? to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

One-way Road (H.S) by mrym_g

[complete] این داستان یه عشقه یه عشق پوچ یه عشق یک طرفه که به جایی نرسید و داستان یه زندگی که نابود شد و سوخت و همه اینو فهمیدن به جز کسی که باید میفهمید _______________ عشق... بعضیا میگن شیرینه و همه باید یک بار عاشق بشن اما من مطمئنم چیزی که اونا حس کردن عشق نبوده ، شاید بشه اسمشو هوس گذاشت... من نمیدونم اما اینو میدونم که عشق واقعی اصلا شیرین نیست اون لعنتی تلخه... ودردناک... خیلی دردناک ، جوری که مجبورت میکنه دلت بخواد هر لحظه همه زندگیتو از رگات بیرون بکشی و کاری کنی درد تموم بشه اما از طرف دیگه میتونه راحت سرتو شیره بماله و بهت امید بده که اون کارو نکنی و بازم درد بکشی این قدرت عشقه... اون میتونه تو رو تبدیل به هر چیزی بکنه... میتونه توی تاریک ترین اوقات تو رو سرپا نگه داره و یا حتی توی زیبا ترین لحظات زندگیت تو رو به یه شیطان سیاه تبدیل کنه و باعث بشه حتی خودتم نتونی کسی که هستی رو تشخیص بدی عشق میتونه ادمو از عوض کنه... کسی چمیدونه... شاید برای همینه که هرکسی نمیتونه عاشق بشه و هر عاشقی هم نمیتونه به عشقش برسه... ولی درست وقتی فکر میکردم که بالاخره یکی پیدا شده که از این مرداب نجاتم بده، اتش عشق قدیمیم شعله میکشه و همه چیزو خراب میکنه و اون زندگی که فکر میکردم دوباره به دستش اوردم ازم

•|Psycho|• by BloodySourCherry

[COMPLETED] _ آرزو؟ . . . فکر کنم آرزو ندارم . . . +مگه میشه؟ _ میدونی آرزو یعنی چیزی که رویا شو داشته باشی قرار نباشه هیچ وقت بهش برسی در غیر اینصورت میشه هدف! کمی با انگشت هایش بازی کرد و ادامه داد _ سعی میکنم به چیزایی که قرار نیست به دستشون بیارم فکر نکنم. [ Bloody Sour Cherry ]

another one by parmidaa_mehrani

جنسن اکلس ،پسر دوست خانوادگی کایلی،اتفاقاتی رو میگذرونه که تو زندگی هیچکس بوجود نمیاد

پرسه در نیمه شب by fiction_crystal

بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.

Melinda // H.S by Slim_fiore

[ Completed ] " هر جا که علاقه وجود داشته باشد، آتش هم خواهد بود و ... هر جا که آتش باشد، یک نفر باید بسوزد! "

𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 by _Moonsan_

داستانِ پسرک امگای شیرین و پدر آلفاش که قراره به دست دکتری جوان و کاربلد به نام کیم تهیونگ رقم بخوره؛ دکتری که با دل‌سوزی و مهربانیِ دل‌نشینش، جایگاه مهم و ارزشمندی در دل پدر و پسر ایجاد خواهد کرد!~ 𝀤𝀤𝀤 «جه‌هویا می‌دونه که آقا سفیده خیلی دوستش داره!» «تو نمی‌تونی این‌قدر تهیونگ رو دوست داشته باشی! من حسودی‌ام می‌شه.» «بابایی... اختاپوس توی کارتون باب‌اسفنجی خیلی شبیه توئه. «یعنی من... من شبیه اون دماغ‌گنده‌ام، وروجک؟!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Vetiver༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡

White Pages(H.S) by Born2Bblue

خاطرات براش مفهومی نداشت همه چیز پاک شده بود شروع جدید نبود اون تازه داشت خوشبخت میشد دقیقا مثل کتابی که از وسط شروع شده بدون مقدمه بدون جزئیات بدون اسم انتظار چه پایانی رو داشت وقتی حتی شروعش معلوم نبود؟

Faith(2):Behind the Mask of Trust by atalebymystery

«ایمان (۲): پشت نقاب اعتماد» . -«یادمون بندازه که شرایط هر چه قدر هم بد شد ناامید نشیم. فقط باید بدونیم که بالاخره می‌تونیم همه چیز رو عوض کنیم...» -«که ایمان داشته باشیم همیشه همین طور نمی‌مونه، که با هم می‌تونیم بهترش کنیم!» . A Zayn Malik Fanfiction . . ⚠️ من این داستان رو سال‌ها پیش و در ایام جوانی و جهالت، به عنوان اولین فنفیکم نوشتم. لطفاً به اشکالات بی‌شمارش نخندید. قربان شما #راز

Maple Tree [ H.S au ] by callmefluctus

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم... #احمدشاملو

The hit and run>>Zarry(Persian translation ) by susugn

وقتي كاراگاه سابق زين ماليك و هري استايلز بايد باهم واسه حل كردن پرونده ي قاتل سريالي همكاري كنن چي ميشه؟ --------------- داستان كوتاهه. [completed]

You may also like

Slide 1 of 10

One-way Road (H.S) cover

•|Psycho|• cover

another one cover

پرسه در نیمه شب cover

Melinda // H.S cover

White Pages(H.S) cover

Faith(2):Behind the Mask of Trust cover

Maple Tree [ H.S au ] cover

The hit and run>>Zarry(Persian translation ) cover

One-way Road (H.S)

[complete] این داستان یه عشقه یه عشق پوچ یه عشق یک طرفه که به جایی نرسید و داستان یه زندگی که نابود شد و سوخت و همه اینو فهمیدن به جز کسی که باید میفهمید _______________ عشق... بعضیا میگن شیرینه و همه باید یک بار عاشق بشن اما من مطمئنم چیزی که اونا حس کردن عشق نبوده ، شاید بشه اسمشو هوس گذاشت... من نمیدونم اما اینو میدونم که عشق واقعی اصلا شیرین نیست اون لعنتی تلخه... ودردناک... خیلی دردناک ، جوری که مجبورت میکنه دلت بخواد هر لحظه همه زندگیتو از رگات بیرون بکشی و کاری کنی درد تموم بشه اما از طرف دیگه میتونه راحت سرتو شیره بماله و بهت امید بده که اون کارو نکنی و بازم درد بکشی این قدرت عشقه... اون میتونه تو رو تبدیل به هر چیزی بکنه... میتونه توی تاریک ترین اوقات تو رو سرپا نگه داره و یا حتی توی زیبا ترین لحظات زندگیت تو رو به یه شیطان سیاه تبدیل کنه و باعث بشه حتی خودتم نتونی کسی که هستی رو تشخیص بدی عشق میتونه ادمو از عوض کنه... کسی چمیدونه... شاید برای همینه که هرکسی نمیتونه عاشق بشه و هر عاشقی هم نمیتونه به عشقش برسه... ولی درست وقتی فکر میکردم که بالاخره یکی پیدا شده که از این مرداب نجاتم بده، اتش عشق قدیمیم شعله میکشه و همه چیزو خراب میکنه و اون زندگی که فکر میکردم دوباره به دستش اوردم ازم