در حال غرق شدن بودم ، تاریکی آروم آروم اطرافم رو فرا گرفته بود. عمق دریا منو از سطح زمین پایین و پایین تر می کشید تا جایی که دیگه نتونستم مهتابی رو که از بالا میدرخشید رو ببینم. این بود می دونستم وقت رفتنمه... اما، این موجود زیبا با موهای نقره ای رنگ کی بود که با اون صدای آرامش بخشش به سمتم شنا می کرد؟ چشماش درخشان بود! "تو زیبایی"، صداش خیلی واضح و گوشنواز بود.. و قبل از اونکه بدونم، منو بوسید. این موجودی که منو خواسته بود کی بود؟ یک پری دریایی!! شرم آور و آزار دهندس که یک پری دریایی، زندگی منو برای همیشه تغیر داد!! ✎:All Rights Goes To The Original Author!