Anar
  • Reads 1,674
  • Votes 563
  • Parts 20
  • Reads 1,674
  • Votes 563
  • Parts 20
Complete, First published May 23, 2020
「Completed」

_ och es tut mir leid

+ excuse me?!


"بنظر من دست‌ها خیلی مهم و مرموزن، چشم‌ها نشون دهنده افکار و روحه اما دست‌ها انحصارا در خدمت صاحبشونن.
اونا میتونن هم بهت لذت بدن هم عذاب، میتونن هم نوازشت کنن هم کبودی روی تنت ایجاد کنن. من نمیدونم باید دست‌ها رو بپرستم یا ازشون بترسم."
All Rights Reserved
Sign up to add Anar to your library and receive updates
or
#111shortstory
Content Guidelines
You may also like
Full🌪️I fell in love with a criminal 🌪️ by crazy_doctor94
4 parts Complete
📘 عنوان: #من_عاشق_یک_جنایتکار_شدم 🔫 #I_fell_in_love_with_a_criminal 👨‍❤️‍👨️ کاپل ها: سکای/کایهون، چانبک 🔍 ژانر: ر‌‌ُمنس، اسمات، پلیسی ✍🏼 خلاصه: { - دوست پسر جندت مارو لو داد.. لعنت بهش! تمام زحماتی که کشیده بودیم به فاک رفت عوضی فقط بخاطر اینکه تو میخواستی باسن پرشو مال خودت بکنی! + بکهیون.. خوشحال میشم اگه دهنتو ببندی! اون هنوز دوست پسرمه و این حقیقت که یک پلیس نفوذی لعنتی بوده هیچ تغییری توی علاقه ای که بهش دارم ایجاد نمیکنه! کای دوباره کامی از سیگارش گرفت و با تصور نگاه خماری که خیانتکار عزیزدلش داشت.. لبخند مسخ شده ای زد. سال پیش که درگیر رابطه عاشقانه پرشور و شهوتی با یک مرد بسیار جذاب همه چیز تموم شده بود! به هیچ عنوان فکر نمیکرد اون مرد روزی تمام زحمات خودش و باندش رو به باد هوا بده! و اوج زیباییش اینجا بود که اوه سهون دو روز قبل از اینکه پلیس نقشه حمله ش رو عملی کنه به کای گفت که در حقیقت کیه و تابحال چیکارها کرده! و جواب کای چیزی جز خنده های دیوانه وارش نبود... } ◢✥◤#معرفی_چندشاتی
Come Back God's  by ghoorbeh
44 parts Complete
آن پیر عفریت قدم به قدم داشت نزدیک تر میشد : نه تو و نه هیچکس دیگه ای نمیتونه خدایان رو نابود کنه ! با قهقهه گفت : اونا دارن برمی‌گردن ... دارن میان سراغ تو و زین ... به زودی تاوان بزرگی پس میدین و قربانی هایی که مانعش شدین رو میگیرن ! حرف زن رعشه به تنش انداخت ... ماریان با خنجر خونی اش به او نزدیک می شد و لیام همگام با او عقب عقب می‌رفت تا به دیوار پشت سرش برخورد کرد . صدای گرم و نرم مَرد مو نقره ای به گوشش خورد تا مثل همیشه خدایان خیالی را از او دور کُنَد اما لیام با وحشت فریاد کشید . پادشاه با شوک لب هایش را تکان داد : نمیخواستم بترسونمت ! با احتیاط نزدیک تر رفت و به یاورش گفت : لیام صدامو می شنوی؟! لیام بی هیچ حرفی به چشمان مرد مو نقره ای خیره شد . سفیدی چشمانش را انگار به خون آغشته کرده بودند ... عنبیه و مردمکش می لرزید و حرف های ماریان در ذهنش تکرار می‌شد . بی حواس لب زد : اونا برمیگردن ! زین با اخم و تعجب نزدیک تر شد و پرسید : کیا ؟! لیام همچنان بدون پلک زدن به چشم هایش خیره بود : خدایان ...
❥Black‌LotusNovel  by Yejaydor
45 parts Ongoing
'رمان لوتوس سیاه' Novel's Title: 霸总前夫说我是黑莲花 Genre: Drama, Smut, BL Translator: Yejaydor 246 Chapters + 19 Extras ( Completed ) ترجمه انگلیسی هنوز کامل نیس **خلاصه** ❥❥ ❥❥❥Black Lotus "دیگه طاقت ریاکاریت رو ندارم!" ون نیان نان در این سه سالی که با گو یانشنگ ازدواج کرده بود، این جمله رو بارها شنیده بود. از زمان عروسیشون، لحظه‌ای که گو یانشنگ درست جلوی چشم‌ همه شراب روی سرش خالی کرد، فهمید که نمی‌تونه چیزی بیشتری ازش بخواد. "توافق نامه طلاق رو امضا کن گمشو!" با این حال، تنها چند ماه بعد از طلاقشون، گو یانشنگ، همراه با چندتا بادیگارد، به زور وارد اتاقش شد. "نیان نان، تو فوق‌العاده ایی! بهتره وقت تلف نکنیم و باهام برگردی خونه، باشه؟" "رئیس گو، یادت رفته که ما قبلاً طلاق گرفتیم؟" "در این صورت می‌تونیم دوباره ازدواج کنیم! اما این دفعه، من کسی هستم که دنبالته." گو یانشنگ، تو زندگی خوبی داری و به چیزی که می‌خواستی رسیدی، اما احساسات من رو هم در نظر گرفتی؟ چه اتفاقی براشون می افته؟ می تونن رابطه خودشون از نو شروع کنن؟ یا همه چیز تموم میشه؟ ─────────────
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine777
13 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ــــــــــــــــ -ما اینجا گیر افتادیم... تنها راه نجاتمون اینکه باهم هماهنگ بشیم و از دعوا دست برداریم. -همش تقصیر توِ عوضیه.. گند زدی به زندگیم ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
You may also like
Slide 1 of 10
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
Salvation (cherik) cover
Full🌪️I fell in love with a criminal 🌪️ cover
Sweet creature cover
𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 | 𝖥𝗎𝗅𝗅 cover
Come Back God's  cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
❥Black‌LotusNovel  cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover
﹏•♡↬  great wrecking ball, great miracles_ S1 ↫♡•﹏ cover

🚷 MY RED BALLERINA🚷

78 parts Ongoing

#MY_RED_BALLERINA🫀 اطلس بزرگ ترین تاجر ، صادر کننده و کلکسیونر فرش های اصیل و کمیاب ایرانی تو خاورمیا و اروپاست مردی که یه دختر چهار ساله شیرین زبون داره و واسش هرکاری می کنه اِرمیا پسر مهربون و آرومی که عاشق رقصیدن و بچه هاست و معلم باله ست اطلس اِرمیارو با پیشنهاد خواهر کوچیکش به عنوان مربی شخصی دخترش استخدام می کنه همه چیز آروم تا وقتی که اطلس اِرمیارو تو لباس باله مشکی می بینه و تو نگاه اول تموم سلولای بدنش تحریک میشن اطلسی که زنش بخاطر سرد بودن ازش جدا شده مثل یه گرگ وحشیو گرسنه میوفته به جون اِرمیا و اونو تمام و کمال واسه خودش می خواد...... ژانر : گی.درام.بزرگسالانه.خشن.اروتیک💥🔞 به قلم رزی😈