🌈Happy Ending🌈 💥FULL💥
  • Reads 2,244
  • Votes 329
  • Parts 1
  • Reads 2,244
  • Votes 329
  • Parts 1
Complete, First published May 24, 2020
کاپل: سکای 🐻 (سهون تاپ)
ژانر: رمنس، انگست، اسمات
اوه سهون تنها پسربچه خانواده بسیار مرفه اوه، توی مدرسه به شدت جذب اون دانش آموز تازه وارد شکلاتی رنگ میشه! 🐻
و برای دوست شدن باهاش حتی از کوکی های عزیزش میگذره! اما جونگین پسربچه عجیبی بود..
سهون حتی فکرش رو هم نمی‌کرد بعد از اونهمه تلاش برای دوست شدنشون، جونگین قراره اون رو با قدرت توی خیابون هل بده تا همون موقع به شدت با ماشینی تصادف کنه و مجبور بشه تا آخر عمرش با عصا راه بره.. 💥
و زمانی برسه که فکر سهون فقط درگیر کلمه تلخ انتقام بشه..
All Rights Reserved
Sign up to add 🌈Happy Ending🌈 💥FULL💥 to your library and receive updates
or
#4sekai
Content Guidelines
You may also like
✧𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫 𝐘𝐞𝐨𝐥✧ by parkhakint
5 parts Ongoing
پارک چانیول تازه هیفده سالش شده بود . پنج سال برای ارتش آلمان جنگیده بود و حالا بعد از دو سال اتمام جنگ تونسته بود یه خونه یک اتاقه توی خیابان آمستردام بگیره. توی خیابان آمستردام صبحا وقتی ساعت ۹ صبح پنجره ی کشویی اتاق خوابش رو باز میکرد ، خبری از درخت و صدای بلبل نبود . خانم میشل دست به کمر مسافر های شب قبل رو از اتاقهاشون مرخص میکرد. صداش اونقدر بلند بود که چانیول اون رو به عنوان هشدار بیداری در نظر میگرفت. هر روز صبح دستش رو به قاب پنجره تکیه میداد و یه سیگار برگ روشن میکرد و تا تموم شدن مسافر ها صبر میکرد و نگاه های غضبناک خانم میشل بنظرش جالب میومد. بطور شگفت انگیزی خانم میشل اعتقاد داشت پسر هیکلی که هر روز صبح بدون لباس بهش زل میزنه تو کفشه و یه منحرف حرومزادست. وقتی سیگارش تموم میشد پنجره رو میبست و یه قهوه کنیایی با نان و مارگارین میخورد . لباس میپوشید و برای رفتن سر کار آماده میشد. درست وقتی که در خونش رو باز میکرد پسر بچه ی همسایه که هر روز منتظر میموند وقتی صدای بیرون اومدن چانیول رو میشنید سریع در رو میبست و چانیول هر روز صبح چشمهای مشتاق و دماغ کشیده ی اون بچه رو میدید. * آپ جمعه ها * ֶָ ⭑ࣶࣸ ִֶָ𖤐˚. ࣪ 𖣯. ָ࣪
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine777
13 parts Ongoing
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ــــــــــــــــ -ما اینجا گیر افتادیم... تنها راه نجاتمون اینکه باهم هماهنگ بشیم و از دعوا دست برداریم. -همش تقصیر توِ عوضیه.. گند زدی به زندگیم ـــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اینجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــ -هنوزم میخوای طلاق بگیری؟! name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
You may also like
Slide 1 of 10
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
✧⁩✧⁩ goddess of love ⁦⁦✧⁩✧⁩ cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
breath me💕 cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
✧𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫 𝐘𝐞𝐨𝐥✧ cover
◇ 𝒔𝒕𝒂𝒓𝒕 𝒂𝒈𝒂𝒊𝒏 ◇ cover
𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 | 𝖥𝗎𝗅𝗅 cover
Two daddy and baby mochi  cover
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 cover

جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي

23 parts Ongoing

تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!