•Sofia• - ‌White wolf - Wattpad

Story cover for •Sofia• by _whitewolff_

•Sofia•

Reads 138,116
Votes 7,637
Parts 102
Time 23h 22m

Reads 138,116
Votes 7,637
Parts 102
Time 23h 22m

سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفته
اما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟
مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد.

2020 - CompletedAll Rights Reserved

Table of contents

102 parts

Sign up to add •Sofia• to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

Runaways by sitaaaan

لنورا از جهنم گریخت،تنها برای افتادن در اغوش زخمی که اسمش لیلیث بود.....

Forgive me sunshine [Completed] by iarmiie

"-مطمعنى كه پشيمون نميشى اگه همه چيز و فراموش كنى؟ +وقتى آسمون پر ابر ميشه روشنايى نميتونه مسيرش و پيدا كنه ليام..." ليام پين سرگرد بيست و شش ساله اداره اگاهي و زين مالك يكى از بهترين معمارهاى لندن،سرنوشت اونها رو تا مرز جنون ميبره و در نهايت لذت براشون ابرهاي سياه و بوجود مياره اونا ميتونن ابرهارو ناپديد كنن و اسمون آبى و ببينن؟! ليام ميتونه همه چيز و فراموش كنه و زندگي جديدشو شروع كنه؟ زين با گذشته ليام كنار مياد؟

my man by YasamanMousavi8

جونگکوک یه پسر هورنی هس . حالا چی میشه با بزرگترین رئیس مافیا که به سکس علاقه ی شدیدی داره ، آشنا بشه؟

i'm sorry by black_el_

*تموم شده* داستان از اونجایی شروع میشه که کلاس A1 تموم میشه و یه اتفاق بد برای ایزوکو می‌افته و سال بعد برای گرفتن انتقام ... ژانر : درام ، عاشقانه ، خشن ، اسمات (به ژانر گفتن من اعتماد نداشته باشید بنظرم) باکوگوxمیدوریا از انیمه my hero academia

Life Game by rozhan_jh

اسم من انجل فیتیس هست...ساکن منطقه ده، بدترین و افسرده ترین منطقه کشور(اخر الزمان) ... من از خانواده ام محافظت میکنم با تمام توانم ولی من چقدر میتونم دووم بیارم؟من زندگی رو پس زدم و اغوش مرگ رو پذیرفتم ولی زندگی کار اش با من تموم نشده بود و هنوز نقشه های کثیفی در راهم قرار داده بود...هری بین ادمهای قوی و دروغگو بود ولی نه مثل اونا.مثل فرشته ای در خانه شیطان.ولی هری هم مثل همه فرشته ها نابود میشه؟ایا این بازی هری رو از من میگیره؟...در دروغ ما عشق مانند گلی کوچک شکوفا شد و همه چی اروم بود ولی زندگی من اروم نیست.این کشورو قوانینش زنان را مثل فردی برای تولید مثل میدانند ولی من اینجا رو عوض میکنم.جنگ،خون،مرگ،شورش،اتش.من قوانین رو میشکونم و این کشور رو عوض میکنم من از پس تمام ادمها بر میام .ولی زندگی چی؟من از پس بازی زندگی بر میام؟خودمم نمیدونم.

𝐄𝐗 𝐌𝐀𝐒𝐓𝐄𝐑 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] by A_by_Atash

_خوبه..بدون من نتون..دوسم داشته باش.. _معلومه که بدون تو نمیتونم..تو همه چیز منی عزیزم.. . . _دیگه باید چیکار کنم منو ببخشی.. . . _گوگ من خیلی عاشقتم چرا مجبورم میکنی همش تکرارش کنم؟ _چون..تو هنوزم کابوس میبینی بیب.. *حتما برای خوندن هر پارت از منو برید نمیخوام پارتی رو جا بندازین و گیج بشین. Couple: Kookv/yoonmin(side couple) ganre:romance/smut/bdsm/sense love/sycologic/happy ending and others. مینی فیک/وانشات

The Boy I Admire From Afar by sweetdreamer33

As Claire aims to leave her oppressive stepfamily behind, she befriends Zion. Will he be her ticket to freedom or a distraction in achieving her dreams? ***** Claire Olsen has had a crush on Zion Petrakis since the first time she laid eyes on him, but he never noticed, instead only having eyes on the school's it girl, Maddie Jennings. Knowing she couldn't compete with Maddie, Claire hid her feelings for Zion, satisfied with admiring him from afar. However, when a series of events led Claire closer to Zion, her feelings for him grew from infatuation to love. And despite fighting hard to keep her feelings contained by distancing herself from Zion, he was determined to show her that he's earned a spot in her life. [[word count: 100,000-150,000 words]]

"your eyes" by melooni17

[کامل شده] "جیمینی..بلخره یه روزی تورو مال خودم میکنم حتی شده دنیا رو آتیش بزنم البته همراه آدماش!" . _میدونی آقای پارک....من رو همیشه آروم میدیدی...من کلا آدم ارومیم...ولی روی خط قرمز هام خیلی خیلی حساسم....دست گذاشتی روی خط قرمزم...خط قرمز من پسرته...خط قرمزم رو آزار دادی...اذیتش کردی...کار اشتباهی کردی آقای پارک...الان اونقدری عصبی هستم که با کشتن دخترت و خودت هم آروم نمیشم! . ."راضی کردن پدرت اصلا کار سختی نبود...خواهرت آخر سر جنده بازیاش منو از دست داد...که البته من هرگز مال اون نمیشد...چون تمام وجود و روح و احساسات من من پیش توعه و مال توعه پسر یونگی" . "جیمینا...حتی اگه تو بهم علاقه ای هم نداشته باشی....من باهات ازدواج میکنم....من خودخواهم...نمیزارم تو مال کس دیگه ای بشی...تو مال خودمی مال خود خود من:)" . . . ولی چی میشه اگه بین این چهار نفر(کوکوی و یونمین) دو نفرشون قبلا عاشق هم بودن؟ کاپل:یونمین کاپل فرعی:کوکوی روزهای آپ:اگه حمایت بشه هر روز ژانر:عاشقونه..اصمات..کمی انگست..ماجراجویی.. دارای صحنه های🔞 برای هردو کاپل یونگی:تاپ. جیمین:باتم کوک:تاپ. تهیونگ:باتم

Hotel by _bahar19_13

توجه!! داستان با محتوای بسیار صریح برای بزرگسالان 🔞 اگه رابطه جنسی را تابو میبینید و ذهنی بسته دارید، از خواندن آن خودداری کنید. متشکرم کانال تلگرام : @Moon_veilh فایل تکمیل شده همین رمان توی کانال هست خوش حال میشم حمایت کنید

Tara: The replacement by Anawrts

A girl "Tara Oberoi" and the guy "Mihir Raichand" tied in the marriage which was against their will. Her being the repacement of her sister and him being her biggest hater. A girl who never recieved love from anyone in her family or her siblings and a guy who was always pampered by the entire family. Will it last long? Will they ever fall in love with each other?? what's the truth behind everything?? To know these answers just be ready to read the upcoming chapters🎀 Tropes:- ☆Replaced bride ☆Marriage of convinience ☆Forced marriage ☆Age gap ☆Mystery ☆Dark romance

You may also like

Slide 1 of 10

Forgive me sunshine [Completed] cover

i'm sorry cover

Life Game cover

𝐄𝐗 𝐌𝐀𝐒𝐓𝐄𝐑 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] cover

The Boy I Admire From Afar cover

"your eyes" cover

Tara: The replacement cover

Runaways

لنورا از جهنم گریخت،تنها برای افتادن در اغوش زخمی که اسمش لیلیث بود.....