|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| • من رو یادت نمیاد؟! راستش از اینکه اون روز توی بیمارستان نجاتت دادم پشیمونم،فکرشو نمیکردم اینقدر باهوش باشی... ولی میدونی چیه؟ خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکنی تمام این خنده ها،شادی ها و لحظات محشری که با دوستات داری از بین میره... راستی جیسو چطوره؟! روح کوچولوی من بالاخره تونسته با مرگش کنار بیاد یا نه؟ بهتره بیشتر باهاش وقت بگذرونی، چون میدونی باید از الان خودت رو برای مرگ نابهنگامت آماده کنی جنی! به زودی دنبال تو هم میام کوچولوی باهوش! فقط یکم دیگه با دوستات خوش باش... لحظاتی سخت تر از خونه عروسکی در انتظارتونه! امضا : شبح آبی