صدای باد با صدای درد تغییر شکل استخوناش ترکیب شده بود. نمیدونست چرا انقدر درد توی بدنشه. ناخون هاش با تمام فشار به زمین کشیده میشد و از شدت درد ز یاد فریاد میزد. صداش توی ذهنش پیچیده میشد. این تغییر شکل مثل همیشه نبود. اینبار تغییر شکل میداد تا حقش رو پس بگیره. اون دیگه پسره قبلی نبود، که از هیچ چیز اطراف باخبر نباشه. امشب چیزی که لیاقتش بود رو برای خودش میکرد. ژانر: معمایی، گرگینهAll Rights Reserved