Story cover for 𝓜𝔂 𝓢𝔀𝓮𝓮𝓽 𝓛𝓸𝓿𝓮 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂  🌙 by luciferwithangel
𝓜𝔂 𝓢𝔀𝓮𝓮𝓽 𝓛𝓸𝓿𝓮 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂 🌙
  • WpView
    Reads 28,170
  • WpVote
    Votes 3,741
  • WpPart
    Parts 24
  • WpView
    Reads 28,170
  • WpVote
    Votes 3,741
  • WpPart
    Parts 24
Ongoing, First published Jun 07, 2020
یک داستان با فضای شیرین و فانتزی🍨

.اون امگای جوان هیچوقت نمیدونست که بعد ورود به قصری که پادشاهش از همه امگا ها متنفره  ،تمام زندگیش تغییر میکنه

ولی خب یه تغییر بد یا یه تغییر خوب؟

couple : Minv /kookhope/minhope/kookv
genre : Omegaverse / fantasy / romance / smut / mpreg
writer : lucifer
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add 𝓜𝔂 𝓢𝔀𝓮𝓮𝓽 𝓛𝓸𝓿𝓮 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂 🌙 to your library and receive updates
or
#22jihope
Content Guidelines
You may also like
Insanity[جنون]   by deniz13851385
84 parts Ongoing
کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ____________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوشش گفت: ـ ولی با
"رد پای تو"yoonmin" by sooah7bts
33 parts Ongoing
💜رد پای تو💜 💜Your footprints💜 جیمین و یونگی، عاشقایی که انگار دنیا فقط برای اونا ساخته شده بود....از اون عشقایی که نفس به نفس، جان به جان، برای هم بودن....اونا با هم قول دادن که حتی مرگ هم نتونه بینشون جدایی بندازه.....اما سرنوشت، همیشه بیرحم‌ ترین نویسندست.... در یک شب بارونی، وقتی همه چیز عاشقونه پیش میرفت، اتفاقی مرموز و تلخ باعث میشه یونگی دچار حادثه‌ای بشه و حافظش رو از دست بده....وقتی چشماشو باز میکنه، نه تنها عشقش رو نمیشناسه، بلکه حتی نگاهش هم دیگه هیچ احساسی به جیمین نداره....برای یونگی، جیمین حالا فقط یه غریبست... و چه چیزی دردناکتر از اینکه عشقِ زندگیت، فراموشت کنه؟ ❌ادامه سناریو توی پارت اول کرکترها❌ ژانر:امگاورس،عاشقانه،کمدی،درام،انگست،امپرگ،اسمات کاپل ها:یونمین....کوکوی...نامجین....جیهوپ و..... بقیه کاپلا سوپرایزه از رو هشتکا بفهمین🤭🫰🏻 ❌این فیکشن ورژن کوکمین هم گذاشته شده❌ #bts#exo#yoonmin#txt
You may also like
Slide 1 of 10
Insanity[جنون]   cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover
White Peacock  cover
𝐌𝐨𝐨𝐧 𝐤𝐢𝐬𝐬🤍🪽𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 cover
Forsaken"vminkook" cover
"رد پای تو"yoonmin" cover
Blue Job🫧 cover
مرداب cover
Hand job | Vkook cover
Lovelorn  cover

Insanity[جنون]

84 parts Ongoing

کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ____________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوشش گفت: ـ ولی با