𝑺𝒖𝒏𝒌𝒆𝒏 𝑭𝒊𝒓𝒆
  • Reads 23,123
  • Votes 3,266
  • Parts 41
  • Reads 23,123
  • Votes 3,266
  • Parts 41
Complete, First published Jun 10, 2020
¬کامل شده¬

{آتش‌ غرق شده} 

ژانر: جادویی، ماورالطبیعه، رمنس

شخصیت های اصلی: تهیونگ، شوهوا


با ظاهر شدن توارلا، دنیای خدایان و الهه ها همه چیز فرق کرد. 
اون دختر فهمید که تمام این سال ها تاج و تخت منتظر اون بوده... 
شوهوا، آتش غرق شده ای که مجبور میشه با خدای اقیانوس و آب ها، تهیونگ، وارد یه جنگ بشه! 
و فقط یک نفر شایستگی انتخاب شدن به عنوان وارث اصلی، و تسلط به همه ی قلمرو ها رو داره. 
اون کیه؟ 
شاید شانس شوهوا بیشتر می‌شد اگه اون پیداش نمیشد و تهیونگ اون طلسم رو روش نمیخوند... 
 

 تیکه ای از فیک:
-من نمی‌دانستم که قرار است خیس شوم، میان قطره های آب وجودت و نمی‌دانستم که من قرار است آتشی شوم که نمی‌توانم در کنارت شعله ور بشوم.
و من و تو هردو شدیم سرفصل اقیانوسی که آتش را در خود میبلعد...








این فیک متعلق به چنل SHOT_SMT@ است
All Rights Reserved
Sign up to add 𝑺𝒖𝒏𝒌𝒆𝒏 𝑭𝒊𝒓𝒆 to your library and receive updates
or
#313fanfic
Content Guidelines
You may also like
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  by rosali_na
22 parts Ongoing
نام فن فیک: سلول های خاکستری ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی قسمتی از فیک : شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست... _جونگکوک..کوک... با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وار روی گونم گذاشتم،فاصله ی بدنامون رو کم کرد و سرشو جلو آورد: آفرین...بلاخره تمومش کردی...تو موفق شدی... لبخندی زدم و با دستم تار مویش رو که باد روی صورتش انداخته بود کنار زدم: اوهوم نونا...تموم شد... بلاخره نابودش کردم... بلاخره کشتمش... خندید و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش چک
𝑻𝒉𝒆 𝑯𝒐𝒍𝒚 𝑻𝒉𝒓𝒐𝒏𝒆 || [Completed S 1] by sam_hanoul
23 parts Complete
• توضیحات داستان: ❞ من برات خطرناکم‌. میتونم تو رو با این عشق خفه کنم. میتونم تمام وجودت رو به اسارت خودم دربیارم و یا حتی بدتر... میتونم کاری کنم که نتونی حتی یک لحظه بدون من زندگی کنی...❝ سریر مقدس. داستانی درباره‌ی انتقام‌های خونین، قلب‌های آتشین و بوسه‌های زهرآگین. شاهزاده نامجون به خاطر ماهیت بی ارزشش به عنوان یک بتا از خاندان سلطنتی کاملور طرد شده است. حالا سال‌هاست که دور از برادران آلفا و مادر پلیدش زندگی میکند. اما طولی نمیکشد که پای شاهزاده دوباره به دربار باز میشود. سانیا، ملکه‌ی زیبا ولی نادان کاملور نقشه‌ی حمله به کاریستینیا در سر دارد و ناگریز، شاهزاده‌ی طرد شده را به عنوان فرمانده‌ی ارتشش بر میگزیند. حالا، او در اسارت دروغ‌هاست و زمانی که با شاهدختی از کاریستینیا ملاقات میکند، همه چیز بدتر و حصار دروغ‌ها هر لحظه تنگ‌تر میشود... - سریر مقدس فصل اول [پایان یافته]
You may also like
Slide 1 of 10
𝗟𝗮𝘀𝘁 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗰𝗲 cover
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  cover
𝑻𝒉𝒆 𝑯𝒐𝒍𝒚 𝑻𝒉𝒓𝒐��𝒏𝒆 || [Completed S 1] cover
پرسه در نیمه شب cover
T_EAR cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
4427 cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝗜𝗡𝗨𝗥𝗘 | عادت cover
LOSING GAME cover

𝗟𝗮𝘀𝘁 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗰𝗲

8 parts Complete

+تو کی هستی؟در مورد من چی میدونی؟ -خیلی نزدیکتم..نزدیکتر از چیزی که فکرشو بکنی.خیلی زود به همه اعتماد نکن بیب همه که مثل من نیستن +منظورت چیه؟ -نباید تو کارام دخالت میکردی اونوقت منم کاری بهت نداشتم ولی دیگه راه فراری نداری.... Genre:Angst/Criminal/Romance/Action Couple:jungkook×Yunji Writer:jeondeeper