This Is Not A Sad Ending
  • مقروء 8,851
  • صوت 2,002
  • أجزاء 5
  • مقروء 8,851
  • صوت 2,002
  • أجزاء 5
إكمال، تم نشرها في يونـ ١١, ٢٠٢٠
للبالغين
[کامل‌شده/آذر ۹۹]

⚠توجه:
❌اگر روحیه خیلی حساسی دارید این وانشات رو نخونید.❌


ـ‌ دلم تنگ شده. انقدر تنگ شده که حتی غصه‌هام هم توش جا نمی‌شن و تندتند از گوشه‌ی چشمام بیرون می‌ریزن. می‌شه دوباره با نوک انگشت‌هات، غصه‌هام رو از زیر چشم‌هام جمع کنی و بهشون پناه بدی؟ اونا فقط نوک انگشت‌های تو رو می‌شناسن یول.


🎨وانشات: این یک پایان غم‌انگیز نیست
🎨کاپل: چانبک
🎨ژانر: غمگین، عاشقانه
🎨نویسنده: لئو 
🎨هشتگ: #ThisIsNotASadEnding
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف This Is Not A Sad Ending إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
Come Back God's  بقلم ghoorbeh
44 جزء undefined أجزاء إكمال
آن پیر عفریت قدم به قدم داشت نزدیک تر میشد : نه تو و نه هیچکس دیگه ای نمیتونه خدایان رو نابود کنه ! با قهقهه گفت : اونا دارن برمی‌گردن ... دارن میان سراغ تو و زین ... به زودی تاوان بزرگی پس میدین و قربانی هایی که مانعش شدین رو میگیرن ! حرف زن رعشه به تنش انداخت ... ماریان با خنجر خونی اش به او نزدیک می شد و لیام همگام با او عقب عقب می‌رفت تا به دیوار پشت سرش برخورد کرد . صدای گرم و نرم مَرد مو نقره ای به گوشش خورد تا مثل همیشه خدایان خیالی را از او دور کُنَد اما لیام با وحشت فریاد کشید . پادشاه با شوک لب هایش را تکان داد : نمیخواستم بترسونمت ! با احتیاط نزدیک تر رفت و به یاورش گفت : لیام صدامو می شنوی؟! لیام بی هیچ حرفی به چشمان مرد مو نقره ای خیره شد . سفیدی چشمانش را انگار به خون آغشته کرده بودند ... عنبیه و مردمکش می لرزید و حرف های ماریان در ذهنش تکرار می‌شد . بی حواس لب زد : اونا برمیگردن ! زین با اخم و تعجب نزدیک تر شد و پرسید : کیا ؟! لیام همچنان بدون پلک زدن به چشم هایش خیره بود : خدایان ...
⚔ 𝙏𝙝𝙚 𝘽𝙡𝙖𝙙𝙚 𝙄𝙣 𝙏𝙝𝙚 𝙎𝙝𝙖𝙙𝙤𝙬 ⚔ بقلم Andriyonn
52 جزء undefined أجزاء مستمرة للبالغين
꘏𝘞𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘵𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘪𝘴 𝘭𝘪𝘨𝘩𝘵, 𝘵𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘮𝘶𝘴𝘵 𝘣𝘦 𝘴𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸. 𝘐 𝘢𝘮 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘴𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸. 𝘐 𝘢𝘮 𝙩𝙝𝙚 𝙗𝙡𝙖𝙙𝙚 𝙞𝙣 𝙩𝙝𝙚 𝙨𝙝𝙖𝙙𝙤𝙬. 𝘐 𝘸𝘪𝘭𝘭 𝘥𝘦𝘴𝘵𝘳𝘰𝘺 𝘢𝘭𝘭 𝘵𝘩𝘰𝘴𝘦 𝘸𝘩𝘰 𝘥𝘦𝘴𝘵𝘳𝘰𝘺 𝘫𝘶𝘴𝘵𝘪𝘤𝘦. 𝘐 𝘴𝘩𝘢𝘭𝘭 𝘸𝘢𝘭𝘬 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴 𝘢𝘯𝘥 𝘴𝘵𝘳𝘪𝘬𝘦 𝘴𝘸𝘪𝘧𝘵𝘭𝘺. 𝘕𝘰 𝘰𝘯𝘦 𝘸𝘪𝘭𝘭 𝘴𝘵𝘰𝘱 𝘮𝘦 𝘪𝘯 𝘮𝘺 𝘩𝘶𝘯𝘵. 𝘛𝘩𝘰𝘴𝘦 𝘸𝘩𝘰 𝘤𝘳𝘰𝘴𝘴 𝘮𝘦 𝘸𝘰𝘯'𝘵 𝘣𝘦 𝘢𝘣𝘭𝘦 𝘵𝘰 𝘴𝘦𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘶𝘯 𝘢𝘨𝘢𝘪𝘯. 𝘙𝘶𝘯, 𝘣𝘶𝘵 𝘺𝘰𝘶'𝘭𝘭 𝘯𝘦𝘷𝘦𝘳 𝘦𝘴𝘤𝘢𝘱𝘦 𝘧𝘳𝘰𝘮 𝘮𝘦! ꘏فرقه‌ی اساسین‌ها و شوالیه‌های معبد، در طول تاریخ دشمنان خونی همدیگه بودن. بیون بکهیون، یک اساسین حرفه‌ایه که معتقده باید احساسات رو درون خودش بکُشه تا بتونه تمام و کمال در خدمت فرقه باشه. با این حال، احساسات اون درست قبل از یک ماموریت حساس مقابل شوالیه‌های معبد، درگیر می‌شه. آیا بکهیون به این احساسات توجهی نشون میده، یا تلاش می‌کنه تا خودش رو همچنان وقف فرقه کنه؟ 📓فیکشن: " تیغه‌ای در سایه " 🔗 ژانر: اکشن• جنایی• رمنس• پلی‌اموری• اسمات 🤍 کاپل‌ها: چانبک• بکسو• چانسو• هونهان• سولی• شیوچن 📆 روزهای آپ: دوشنبه• جمعه