White Room | اتاق سفید ○[Namjin]○ completed
  • Reads 13,276
  • Votes 2,128
  • Parts 13
  • Reads 13,276
  • Votes 2,128
  • Parts 13
Complete, First published Jun 15, 2020
Mature
اتاقی به پاکی رنگ سفید که گاهی با چکیدن اشک های اون مرد به سرخی خون آلوده میشه و رنگ گناه می گیره.

"لبخندی که روی لب های شکنجه گرم هست، قطعا زشت ترین تصویر برای منه"

نام: white room / اتاق سفید
ژانر : ترسناک، انگست، درام، رمنس، اسمات
کاپل: نامجین
#multishot
چند شاتی

⚠️اخطار: این نوشته حاوی صحنه های خشن آزار و شکنجه است❗اگر حساس هستید یا حس می کنید آسیب روحی بهتون میرسونه نخونید❗
-خواهشا جدی بگیرید-
All Rights Reserved
Sign up to add White Room | اتاق سفید ○[Namjin]○ completed to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Love me as much as i love you! by hesta-detha
31 parts Ongoing Mature
« خوبه! داری خودتو اماده میکنی برای پدر شدن» تهیونگ با دو انگشت اشاره و وسطش بین ابروهاش رو ماساژ داد. زبونش رو یه دور‌ کامل تو دهنش چرخوند تا بالاخره بعد از پک کوتاهی که به سیگارش زد بگه:« نمی‌شه فقط منو همینطوری با همه‌ی این عوضی‌ بازی‌ها و کثافت‌ها‌ و لجنزارهای درونم بپذیری؟» ••••••••••••••••••••• « می‌شه بهم فرصت بدی؟! من سنم ازت زیاده ولی تو تجربه‌ی عاشقی کردن مثل خودت اولین بارمه. تا قبل از تو همه‌ی کسایی که باهاشون بودم به دومین دیدار نمی‌رسید. دیدن همشون برای رفع یه نیازم بود ولی تو... تو و بودنت تو زندگیم برای تمام‌ نیازهای حیاتیمه. تو باید باشی که بتونم نفس بکشم، بتونم شب بخوابم و روزمو به امید دیدنت شروع کنم، بتونم ساعت‌های کسل کننده ی دانشکده و ازمایشگاه رو‌ با انگیزه‌ ی در اعوش گرفتنت سپری کنم. نمی‌شه بهم یه فرصت دیگه بدی؟ به خودمون و این عشقی که داریم با هم تجربه‌ش میکنیم؟» Main couple: TaeJin Genre: angst, romance, smut
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓱𝓸𝓹𝓮 𝓿𝓮𝓻) by Elin_0005
7 parts Ongoing
ᴍᴀɪɴ ᴄᴀᴜᴘʟᴇ : ᴠʜᴏᴘᴇ, Kᴏᴏᴋᴊɪɴ ɢᴇɴʀᴇ : ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ , Sᴍᴜᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ғʟᴜғғ , ᴄᴏᴍᴇᴅʏ *کوکجین دیرتر وارد داستان میشه(P-3) ولی همونقدر اصلی و مهمه:) ژانر: امگاورس،پلیسی، کمدی، فلاف، اسمات، انگست Intro: *******VP خب... ما دوست بودیم؛ حداقل وقتایی که از شدت هورنی بودن تو صورت هم ناله نمی‌کردیم دوست بودیم. ولی اوضاع از جایی عجیب شد که درست قبل از مهم ترین ماموریت زندگیم... جواب آزمایشم مثبت شد. و الآن... ما دوتا دوست بودیم که شاید حداکثر تا هشت ماه و دو هفته دیگه صاحب یه کوچولوی یهویی میشیم. Intro ******KJ شاید اولین بار که خندتو دیدم اتفاق افتاد؟! فلسفه‌اشو نمیدونم... آخه کدوم احمقی واسه احساساتش فلسفه میبافه... ولی میدونم بعد از اون بود که به خودم اومدم، دیدم چیزی ازم باقی نمونده... هرچی بود فقط و فقط "تو" بودی تو و خنده هات.. شیطنتات.. قانون شکنیات.. ‌ بعداً ولی جفتمون عوض شدیم، اما همچنان با تمام وجودم اصرار داشتم پیشم باشی! تو و اخمات.. بی اهمیت بودنات نسبت به من و دختر کوچولومون.. گوشه گیریات و کارایی که تمام عمر ازشون فرار میکردی ولی دست سرنوشت مجبورت کرد انجامشون بدی؛ حالا بهم بگو عزیزم!! چطوری منیکه ازم چیزی باقی نمونده و فقط تو درون وجودم جریان داری... باید با این توی جدید بسازه؟!
You may also like
Slide 1 of 10
5 Meetings (Namgi.ver)|Completed cover
*The smell of your memories* cover
Crown Prince || Vkook,Yoonmin cover
ʚ𝙔𝙤𝙪𝙧 𝙢𝙚𝙢𝙤𝙧𝙞𝙚𝙨ɞ cover
Amor cover
be reunited with somebody cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Love me as much as i love you! cover
𝑭𝒓𝒊𝒆𝒏𝒅𝒔, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒏𝒐𝒘!(𝓥𝓱𝓸𝓹𝓮 𝓿𝓮𝓻) cover
Satan owns me ||jinkook|| cover

5 Meetings (Namgi.ver)|Completed

5 parts Complete Mature

نام مولتی شات: پنج ملاقات کاپل: نامگی ژانر: دارک، انگست، اسمات، برشی از زندگی نویسنده: sugar7q ⭕️ورژن تهکوک این مولتی شات در اکانت نویسنده موجود می باشد. *** خلاصه: هیچ وقت از زندگی که داشتم شکایت نکردم. پس چرا انقدر بی رحمانه بازیچه دست سرنوشت شدم؟