Sinner [Z.T]

Reads 5,864
Votes 1,337
Parts 17

Reads 5,864
Votes 1,337
Parts 17

cardib louistomlinson lovestory robot zayn zouis zouistomlik

{Completed} 
مشتش را بر تیرک ها می‌کوبد و اصرار دارد که روح می‌بیند، و او خندید هنگامی که قلبش را از سینه اش بیرون می کشیدند.


#1 in zouisAll Rights Reserved

cardib louistomlinson lovestory robot zayn zouis zouistomlik

Table of contents

17 parts

#32zouis

Content Guidelines

You may also like

-بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه... اما سوال اینجاست... این یک گناهه که من عاشق یک آدم روانی قاتل بشم؟یا گناه نیست؟... و این ترس از خدا{FearOfGod} داره هممونو میکشه.

زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]

- من معتادت شدم لیام پوزخندی گوشه لبش میشینه + البته که شدی - منظورم از نظر جنسی نیست لی + اوه مطمئنی؟ چون تنها چیزی که توی این دنیا بهش اهمیت میدی سکسه زَت - من.. من معتاد روح‌ت شدم غم وجودش حتی روی صداش هم تاثیر گذاشته بود رنگ شادی تو چشمای لیام کمی امیدوارش کرده بود ولی حرفی که از بین لب‌هاش خارج شد روح رو از بدنش جدا کرد + ولی فکر نمیکنی کمی دیر شده؟ و بدون گرفتن جوابی از جلوی چشمای زین محو شد و اون پسر رو توی حسرت و غم تنها گذاشت. ....

× مثلا میخواین چه غلطی کنین ها؟ تهیونگ روی جیمین خم شد و جلوی صورتش، توی مردمک چشمای عسلی امگا زل زد؛ - یه غلطی که...پارک بزرگو زجر بده 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚,𝐬𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲, 𝐎𝐦𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬,𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠 شروع: 1402/1/4 پایان: 1403/4/17 وضعیت: اتمام یافته

رایحه ی تمشک امگا تلخ شد و مضطرب از واکنش آلفا در حالی که ناخنش رو می‌جوید آروم گفت: _تو دوستم نداشتی؟ آخه.. شنبه.. بوسم کردی! جونگ‌کوک خندید، از جیبش یه سیگار درآورد و روشن کرد، گرگ امگا از این همه بی توجهی و تحقیر آزرده زوزه ای کشید. آروم به بازوی پسر مو طلایی ضربه ای زد و با بغض گفت: _دوستم داری نه؟ هم بوسم کردی هم بغلم کردی! آلفا چشمای عصبیشو بهش دوخت و با حرص غرید: _هوی! من نه بوست کردم نه بغلت.. من گاییدمت اوکی؟ بهش میگن سکس.. به این معنی نیست که ازت خوشم میاد! ༄༄༄༄༄༄༄𝔾𝕠𝕝𝕕𝕖𝕟-𝕙𝕒𝕚𝕣𝕖𝕕༄༄༄༄༄༄༄ . . . ᯽Short Story᯽ ᯽Couple: Kookv ᯽Genre: Angst, Omegaverse, Romance ᯽Writed by Aylin

Dastan kotahe ❌️Complete ❌️ Ikigai : در زبان ژاپنی ایکیگای شخصی است که بخاطرش صبح رو از خواب پا میشی ، دلیل ادامه ی زندگی

«من هیولایی‌ام که تو ساختی، و حتی یادت نمی‌آد ساختیش. یادت نمی‌آمد بهش می‌گفتی عاشقشی و حتی یک‌‌‌ بار هم نخواستی واسش عزا بگیری. حتی نتونستی بشناسیش و هیچ‌وقت به این فکر نکردی که چی پشت سر خودت جا‌ گذاشتی. فقط رفتی و تنهاش گذاشتی.» خلاصه: لیام، خوناشامی که برای از بین بردن نفرینش با پسری مرموز به اسم آیدن همسفر می‌شه ولی گذشته تاریکش هیچ‌وقت رهاش نمی‌کنه... ژانر و زیرژانر: فانتزی، استیم‌پانک، معمایی، عاشقانه، ماجراجویانه، خوناشامی.

Human » Larry (Persian Translation) by mxbina_lol

"من از بوسیدن هری خوشم میاد."

Incomplete wish (KooKV) by lifeisyoulive

: آرزوی ناتمام تهیونگ می‌خواد از همسرش جونگکوک طلاق بگیره چون جونگکوک قراره پدر بشه! : کوکوی : عاشقانه : سداند : پایان یافته

نام: پروانه مغولی 💫 جونگکوک: به نظرت من لایق عشق کسی هستم ؟ تهیونگ: همه لایق عشق هستند سرورم جونگکوک: یعنی وحشی مثل من هم لایق عشق زیبایی مثل تو هست ؟ Couple: kookv genre: history_ smut _actione

FOG1 {ziam} -COMPLETED-

-بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه... اما سوال اینجاست... این یک گناهه که من عاشق یک آدم روانی قاتل بشم؟یا گناه نیست؟... و این ترس از خدا{FearOfGod} داره هممونو میکشه.

More details